fa
jalali
1393
2
1
gregorian
2014
5
1
16
5
online
1
fulltext
fa
اثر تجویز سوفنتانیل در القای بیهوشی سزارین بر مادر و نوزاد
Sufentanil Effects Administered Before the Induction of Anesthesia for Cesarean Delivery on Mothers and Neonates
سابقه و هدف: در القای بیهوشی عمومی برای زایمان سزارین به دلیل نگرانی در مورد سرکوب تنفسی نوزاد تجویز معمول مخدرها حذف شده است. بدنبال عدم اصلاح پاسخ استرسی مادران به لوله گذاری تراشه، خونرسانی جفت کاهش میابد. یک مخدر کوتاه اثر ممکن است بدون ایجاد سرکوب تنفسی در نوزاد فوایدی را در القای بیهوشی به همراه داشته باشد. لذا در این مطالعه اثر تجویز سوفنتانیل در سزارین، بر همودینامیک مادر و آپگار نوزاد بررسی گردید.
مواد و روشها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سوکور 100 مورد زایمان سزارین به طور تصادفی به دو گروه مساوی 50 نفری تقسیم شدند. گروه مورد در القای بیهوشی با تیوپنتال (4 میلیگرم در کیلوگرم) و سوکسینیل کولین (2 میلی گرم در کیلوگرم) سوفنتانیل (15/0 میکروگرم بر کیلوگرم) دریافت کردند اما گروه شاهد در القای بیهوشی با همان روش استاندارد سوفنتانیل دریافت نکردند. تعداد ضربان قلب، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک قبل و بعد از القای بیهوشی و لوله گذاری در مادران و آپگار دقیقه اول و پنجم در نوزادان ثبت و داده ها مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و تعداد ضربان قلب قبل از القاء بیهوشی در هر دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنی داری نداشتند. اما بعد از القاء بیهوشی فشارخون و ضربان قلب در گروه شاهد بطور معنی داری بیشتر از گروه مورد بود (001/0P=). نمره آپگار دقیقه اول و پنجم نوزادان در هر دو گروه اختلاف معنی داری نداشتند. متوسط ضربان قلب در زمان لارنگوسکوپی و لوله گذاری تراشه 48/9±96/116 بوده و به طور معنی داری بیشتر از گروه مورد با میانگین 78/12±96/99 بود (001/0p=).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که استفاده از سوفنتانیل در القاء بیهوشی سزارین در کنترل استرس در مادران بدون اثر قابل توجه بر آپگار نوزادان موثر می باشد، بنابراین در مادران باردار با فشار خون بالا و یا پره اکلامپسی از فواید این دارو بدون عارضه جدی بر نوزاد می توان بهره برد.
BACKGROUND AND OBJECTIVE: Opioids are routinely omitted at the induction of general anesthesia for cesarean delivery because of concerns about neonatal respiratory depression. The subsequent unmodified maternal stress response to tracheal intubation reduces placental perfusion and a short-acting opioid may afford advantages at the induction, without subsequent neonatal depression. The aim of the present study was to assess sufentanil effects administered before the induction of anesthesia for cesarean delivery on the mother's hemodynamic and neonate's Apgar.
METHODS: In this double blind clinical trial study, cesarean delivery cases were divided into 2 groups (50 in each group). The case group received sufentanil 0.15 g/kg at the induction of anesthesia with thiopental 4 mg/kg and succinylcholine 2 mg/kg but the control group with the same induction method did not receive sufentanil. Systolic and diastolic blood pressure, heart rate of mothers and first and fifth minute Apgar scores of neonates were assessed.
FINDINGS: Systolic and diastolic blood pressure and heart rate before induction of anesthesia had not significant difference. But after induction of anesthesia blood pressure and heart rate in control group raised more than case group significantly (p=0.001). First and fifth minute Apgar scores of neonates had not significant difference. Heart rate average in laryngoscopy and intubation time was 116.96± 9.48 that had significant difference with case group average 99.96±12.78 (p=0.001).
CONCLUSION: The results showed the significant effects of sufentanil at the induction of general anesthesia for cesarean delivery on stress controlling without significant effects on neonates Apgar. So sufentanil using is helpful in hypertensive pregnant cases or pre-eclampsia
Sufentanil, Cesarean delivery, General anesthesia, Apgar.
سوفنتانیل, زایمان سزارین, بیهوشی عمومی, آپگار.
7
12
http://jbums.org/browse.php?a_code=A-10-24-21&slc_lang=fa&sid=1
2014/04/22
1393/2/2
2014/04/22
1393/2/2
M
Alipour
محمد
علیپور
0031947532846005279
0031947532846005279
No
گروه بیهوشی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
E.A
Ghorbanian
احسان اله
قربانیان
0031947532846005280
0031947532846005280
No
کمیته تحقیقات دانشجویی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
AR
Sabzevari
علیرضا
سبزواری
0031947532846005281
0031947532846005281
Yes
گروه بیهوشی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی مشهد
fa
مقایسه ریزنشت ترمیمهای کلاس 5 باند شده با چسب عاجی یک مرحله ای سلف اچ و دو مرحله ای توتال اچ
Comparison of the Microleakage of Class 5 Cavities Bonded with One-Step Self Etch Adhesive and Two-Step Total Etch Adhesive
سابقه و هدف: ریزنشت از علل اصلی مشکلات ترمیمهای کامپازیت است. اغلب شکستهای کلینیکی دیده شده در ترمیم ها ناشی از سیل لبه ای ناکافی است. هدف از این مطالعه مقایسه ریزنشت چسب عاجی تک مرحله ای سلف اچ با چسب عاجی دو مرحله ای توتال اچ است.
مواد و روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی، یک حفره کلاس 5 با لبه اکلوزالی مینایی و لبه جینجیوالی عاجی (mm 5 طول، mm 2 عرض و mm2 عمق ) در سطح باکال 30 مولر انسانی تراشیده شد. دندانها بطور تصادفی به دو گروه 15 تایی. ترمیمهای باند شده با چسب عاجی توتال اچ (Adper Single Bond 2) و ترمیمهای باند شده با چسب عاجی سلف اچ ((S3 Clearfil Bond تقسیم شدند. پس از قرارگیری در معرض سیکل ترموسیکلینگ و رنگ آمیزی با محلول نیترات نقره 50% وزنی، دندانها به دو نیمه مزیال و دیستال، برش خوردند. میزان نفوذ رنگ با استریومیکروسکوپ اندازه گیری شد و دادههای بدست آمده ثبت و مورد مقایسه قرار گرفت.
یافته ها: میزان ریزنشت دیواره مینایی در Adper Single Bond 2 کمتر بود (15 نمونه بدون ریزنشت در برابر 14 نمونه). این تفاوت از لحاظ آماری معنی دار نبود. میزان ریزنشت دیواره عاجی در S3 Clearfil Bond کمتر بود (12 نمونه بدون ریزنشت در برابر 10 نمونه) که این تفاوت نیز از نظر آماری معنی دار نبود. در مقایسه بین لبه های مینایی و عاجی نیز در این دو گروه تفاوت معنی داری دیده نشد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که دو ادهزیو سلف اچ و توتال اچ توانایی سیل لبه ای مشابه ای دارند و اما با توجه به کمتر بودن مراحل کاری چسب عاجی سلف اچ و کاربرد آسانتر آن، این چسب عاجی می تواند جایگزین مناسبی برای چسب عاجی توتال اچ با مراحل کاری پیچیده تر باشد.
BACKGROUND AND OBJECTIVE: Microleakage is one of the major problems of composite restorations. Most of clinical failure was caused by inadequate marginal seal. The aim of this study was to compare the microleakage of one-step self-etch adhesive with two-step total etch adhesive.
METHODS: In this in-vitro study, class V cavity was prepared in the buccal side of thirty human molars with occlusal margin in enamel and gingival margin in dentin (2mm width, 5mm length and 2mm depth). All cavities were divided into two groups (n=15): 1. Restorations bonded with total etch adhesive (Adper Single Bond 2) 2. Restorations bonded with self-etch adhesive (S3 Clearfil Bond). After thermocycling and dye penetration with silver nitrate 50% wt, teeth divided in two mesiodistally halves. Amount of dye penetration was measured by stereomicroscope and data were recorded.
FINDINGS: Adper single bond 2 showed lower microleakage in enamel margin (15 microleakage-free samples versus 14). The difference was not statistically significant. S3 Clearfil Bond showed lower microleakage in dentinal margin (12 microleakage-free samples versus 10) but this difference was not statistically significant. There were not statistically differences between enamel and dentinal marginal microleakage in both groups.
CONCLUSION: Based on results of this study, investigated total etch and self-etch adhesives have similar marginal seal. Self-etch dentin bonding because of fewer working steps and easiness in using, can be a good substitute for total etch adhesive with more complicate usage.
Adhesive, Leakage, Dental composite
چسب عاجی, ریزنشت, کامپازیت دندانی
13
19
http://jbums.org/browse.php?a_code=A-10-24-12&slc_lang=fa&sid=1
2014/04/222014/04/22
1393/2/2
2014/04/222014/04/22
1393/2/2
R
Jodi
رضا
جودی
0031947532846005282
0031947532846005282
No
دانشگاه علوم پزشکی بابل
F
Abolghasemzade
فائزه
ابوالقاسم زاده
0031947532846005283
0031947532846005283
Yes
گروه ترمیمی و زیبایی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
fa
مقایسه لامینکتومی تنها و لامینکتومی با فیوژن در بیماران با تنگی کانال کمری
Comparison of Laminectomy Alone and Laminectomy with Fusion in Patients with Lumbar Canal Stenosis
سابقه و هدف: تنگی کانال کمری در اثر فرآیند دژنراتیو باعث کمردرد، لنگش عصبی، نقص عصبی قابل توجه و ناتوانی می گردد. هرچند کارایی لامینکتومی و لامینکتومی با فیوژن در درمان بیماران با تنگی کانال کمری ثابت شده ولی اینکه کدام روش در درمان این بیماران در دوتراز یا بیشتر موثرتر است معلوم نمی باشد. این مطالعه به منظور مقایسه نتایج جراحی به روش لامینکتومی تنها و لامینکتومی با فیوژن در بیماران با تنگی کانال کمری در دو تراز یا بیشتر انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی 70 بیمار با تنگی کانال کمری در دو تراز یا بیشتر که طی سالهای 90-1388 تحت عمل جراحی قرار گرفتند، انجام شد. بر اساس روش جراحی بیماران به دو گروه لامینکتومی و لامینکتومی با فیوژن تقسیم شدند. جراحی توسط دو جراح انجام شد. پیش اگهی بالینی بر اساس مقیاس آنالوگ دیداری (Visual Analogue Scale) سنجیده شد. زاویه لوردوز کمری قبل و بعد از عمل جراحی، عوارض جراحی شامل خونریزی حین عمل، عفونت زخم، لیک مایع مغزی نخاعی، پنومونی و عفونت ادراری در دو گروه در دوره پیگیری 14 ماه (8 تا 27 ماه) با هم مقایسه شد.
یافته ها: 70 بیمار (41 مرد و 29 زن) با میانگین 3/12±54 سال تحت عمل جراحی قرار گرفتند. 39 بیمار در گروه لامینکتومی و 31 بیمار در گروه لامینکتومی با فیوژن قرار گرفتند. مقیاس آنالوگ دیداری در گروه لامینکتومی قبل از عمل جراحی 5/1±6 و در گروه لامینکتومی با فیوژن 2/1±7 بوده که بعد از عمل جراحی به ترتیب به 8/0±2 و 9/0±2/2 رسید. (لامینکتومی← 043/0p= و فیوژن ←036/0p=). زاویه لوردوز کمری در گروه لامینکتومی با فیوژن قبل از عمل جراحی 14±32 بوده و بعد از عمل جراحی به 10±38 رسیده که به طرز معنی داری بهبود یافته است (014/0p=). در گروه لامینکتومی تنها عوارضی نظیر: خونریزی حین جراحی 40±130 سی سی بوده (03/0p=)، عفونت زخم 2 مورد (011/0p=)، لیک مایع مغزی نخاعی 1 مورد (031/0P=)، پنومونی 1 مورد (026/0P=) و عفونت ادراری 1 مورد (033/0P=) بوده که بصورت معنی داری کمتر بوده است.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که لامینکتومی تنها و لامینکتومی با فیوژن دارای تاثیر یکسانی از نظر پیش آگهی بالینی بر روی بیماران با تنگی کانال کمری در 2 تراز یا بیشتر، می باشند اما لامینکتومی با فیوژن در اصلاح زاویه لوردوز کمری موثرتر می باشد.
BACKGROUND AND OBJECTIVE: Lumbar canal stenosis due to degenerative process can cause low back pain, neurogenic claudication, significant neurologic deficit and disability. Although efficacy of laminectomy and laminectomy with fusion has been established in management of patients with lumbar canal stenosis, but which method is more efficacious in patients with 2 or more levels lumbar canal stenosis has not been clearly defined. The aim of this study was to compare surgical results of laminectomy and laminectomy with fusion in patients with 2 levels or more lumbar canal stenosis.
METHODS: This cross sectional study evaluated 70 patients who underwent surgery for lumbar canal stenosis at two or more levels during 2009-2011. Based on surgical modality patients were divided into two groups: laminectomy group and laminectomy with fusion. Surgery was performed by two surgeons. Clinical outcome of patients was assessed by visual analogue scale. Lumbar lordotic angle was compared before and after surgery. Surgical complications such as intraoperative bleeding, wound infection, CSF leak, pneumonia, urinary tract infection were compared between two groups as well. Follow up period was 14 months (8-27 months).
FINDINGS: Seventy patients (41 males and 29 females) with the mean age of 54±12.3 years underwent surgery. Thirty nine patients were allocated to laminectomy group and 31 patients allocated to laminectomy with fusion. Visual Analogue scale (VAS) was 6±1.5 in laminectomy group and in laminectomy with fusion group was 7±1.2 that respectively reached to 2±0.8 and 2.2±0.9 after surgery (laminectomy→ p=0.043, fusion→ p=0.036). Lumbar lordotic angle in laminectomy with fusion group was 32±14 and reached to 38±10 that was improved meaningfully (p=0.014). Surgical complications such as intraoperative bleeding 130±40 ml (p=0.03), wound infection in 2 cases (p=0.011), CSF leak in 1 case (p=0.031), pneumonia in 1 case (p=0.026), urinary tract infection in 1 case (p=0.033) were meaningfully lower in laminectomy alone group.
CONCLUSION: The results of this study revealed that laminectomy alone and laminectomy with fusion were equally effective on clinical outcome of patients with lumbar canal stenosis at 2 or more levels, but laminectomy with fusion was more effective in correction of lumbar lordotic angle.
Lumbar canal stenosis, Laminectomy, Laminectomy with fusion, Surgery
تنگی کانال کمری, لامینکتومی, لامینکتومی با فیوژن, جراحی.
20
24
http://jbums.org/browse.php?a_code=A-10-24-13&slc_lang=fa&sid=1
2014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
2014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
A.A
Ghasemi
امیرعباس
قاسمی
0031947532846005284
0031947532846005284
Yes
گروه جراحی اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی ارومیه
fa
مقایسه فیتوشیمیایی و اثر ضدویروسی عصاره متانولی با فرکسیون های اندام هوایی گیاه شیرمال (Euphorbia Spinidens)
Phytochemical Study and Anti Viral Effect Evaluation of Methanolic Extract with Fractions of Aerial Parts of Euphorbia Spinidens
سابقه و هدف: برخی از گونه های جنس یوفوربیا (خانواده یوفوربیاسه) به عنوان عوامل ضد ویروس و ضد تومور، مورد بررسی قرار گرفته اند. اکثر داروهای ضد ویروس بر روی ویروس هرپس سیمپلکس یا تأثیر کم دارند و یا همراه با عوارض زیاد هستند. لذا این مطالعه با هدف مقایسه نتایج فیتوشیمیایی و اثر ضدویروسی عصاره متانولی با فرکسیون های اندام هوایی گیاه Euphorbia spinidens انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی عصاره متانولی بخش های هوایی گیاه E.Spinidens با روش خیساندن فرکسیون های کلروفرمی، بوتانولی و هگزانی تهیه و مورد استفاده قرار گرفت. جهت بررسی فعالیت آنتی اکسیدانی و میزان فنول و فلاونوئید تام در عصاره متانولی و فرکسیون های این گیاه به ترتیب از روش بتاکاروتن لینولئات، فولین سیوکالتیو و روش رنگ سنجی کلرید آلومینیوم استفاده گردید. اثرات سیتوتوکسیک و ضد ویروسی عصاره متانولی و فرکسیون های گیاه E.spinidens بر تک لایه سلول های Vero (سلول کلیه میمون) با استفاده از روش MTS (3-(4,5-dimethyl thiazol-2-yl)-5-(3-carboxymethoxyphenyl)-2-(4-sulfophenyl)2H-tetrazolium) تعیین شد و میزان غلظت کشندگی50% CC50 50%Cytotoxic Concentration)) و غلظت مؤثر50% EC50 (50% Effectiveness Concentration) آن ها بر ویروس هرپس سیمپلکس تیپ1(HSV-1) مورد ارزیابی قرار گرفت.
یافته ها: بیشترین فعالیت آنتی اکسیدانی و بالاترین میزان ترکیبات فنولی و فلاونوئیدی گیاه E.spinidens به ترتیب در فرکسیون بوتانولی (576/0±33/59، 1±99 و 1±70)، عصاره متانولی (1±44، 1±70 و 996/0±96/49)، فرکسیون کلروفرمی (996/0±33/33، 577/0±33/35، 996/0±33/25) و فرکسیون هگزانی (146/1±66/19، 1±27 و 628/1±33/9) از این گیاه دیده شد. بیشترین میزان CC50، در فرکسیون هگزانی با mg/ml072/0±92/9 و کمترین میزان CC50 در عصاره متانولی با mg/ml063/0±072/5 اندازه گیری شد. همچنین بیشترین فعالیت ضد ویروسی به ترتیب در فرکسیون های بوتانولی (125/28:SI)، عصاره متانولی (85/15:SI)، فرکسیون کلروفرمی (44/8:SI) و فرکسیون هگزانی (07/2:SI) از گیاه E.spinidens مشاهده شد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که عصاره متانولی و فرکسیون های بوتانولی، کلروفرمی و هگزانی گیاه E.spinidens دارای اثر ضد ویروس هرپس سیمپلکس تیپ 1 هستند، که اثر ضد ویروسی مشاهده شده، به حضور متابولیت های ثانویه مختلف از جمله پلی فنول ها، فلاونوئیدها، ترپن ها و ساپونین ها نسبت داده می شود.
BACKGROUND AND OBJECTIVE: Several species of the genus Euphorbia (Euphorbiaceae) have been tested for their efficiency as anti-viral and anti-tumor agents. Herpes Simplex Viruses (HSV) are pathogenic to human. Antiviral drugs are mostly weak or are associated with side effects. Medicinal plant products have been used as folk remedies for different kinds of ailments including viral diseases. The objective of this study was to compare the phytochemical study and anti-viral effect evaluation of methanolic extract with fractions of aerial parts of euphorbia spinidens.
METHODS: In this experimental and laboratory research the methanolic extract of aerial parts of E. spinidens with maceration method was subjected to solvent partitioning and afforded chloroform, butanol and hexane fractions. β-carotene-linoleate model system, folin-Ciocalteu method and aluminum chloride colorimetric method, respectively, were employed for evaluation of antioxidant activity, total phenolic, flavonoid and flavonol contents of the extract and fractions of this plant. The cytotoxic and anti-viral effects of methanolic extract and fractions were determined using MTS assay and the CC50) 50% cytotoxic concentration( and EC50 (50% effectiveness concentration) were evaluated on Herpes Simplex Virus Type-1.
FINDINGS: The highest antioxidant activity and phenolic and flavonoid and contents were in buthanol fraction (59.33±0.576, 99±1, 70±1), methanolic extract (44±1, 70±1, 49.96±0.996), chloroform fraction (33.33±0.996, 35.33±0.577, 25.33±0.996) and hexane fraction (19.66±1.146, 27±1, 9.33±1.628) respectively. The highest CC50 was in hexan fraction with 9.92± 0.072 mg/ml and the lowest CC50 was in methanolic extract with 5.072±0.063 mg/ml. Also, the highest anti viral activity revealed in the butanol fraction (SI: 28.125), methanolic extract (SI: 15.85), chloroform fraction (SI: 8.44) and hexane fraction (SI: 2.07), respectively.
CONCLUSION: Based on the results, methanolic extract and buthanol, chloroform and hexane fractions of E. spinidens show anti HSV-1 activity. Antiviral effect observed can be attributed the presence of various secondary metabolites, particularly polyphenols, flavonoids, terpenes and saponins.
Antiviral, Methanolic extract, Phytochemical, Fraction, Euphorbia spinidens.
ضدویروسی, عصاره متانولی, فرکسیون, فیتوشیمیایی, گیاه شیرمال
25
34
http://jbums.org/browse.php?a_code=A-10-24-14&slc_lang=fa&sid=1
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
M
Mohammadi-Kamalabadi
مرضیه
محمدی کمال آبادی
0031947532846005614
0031947532846005614
No
باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد فلاورجان اصفهان
A
Karimi
علی
کریمی
0031947532846005615
0031947532846005615
No
مرکز تحقیقات گیاهان داروئی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
M
Rafieian
محمود
رفیعیان
0031947532846005616
0031947532846005616
Yes
مرکز تحقیقات گیاهان داروئی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد
L
Amjad
لیلا
امجد
0031947532846005617
0031947532846005617
No
گروه زیست شناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد فلاورجان اصفهان
fa
اثر التیام بخشی عصاره هیدروالکلی خارمریم (Silybum marianum) برروی زخم باز پوستی موش کوچک آزمایشگاهی
Investigation of Hydralcoholic Extract of Silybum Marianum on Open Wound Healing in Mice
سابقه و هدف: گیاه دارویی خارمریم که در نقاط مختلف ایران می روید؛ سالهاست که به صورت تجربی در درمان بیماری های مختلف از جمله کمک به بهبود زخم به کار می رود با این وجود مطالعه زیادی روی آن صورت نگرفته است. هدف از این مطالعه بررسی اثر عصاره هیدروالکلی این گیاه بر روی ترمیم زخم پوستی می باشد.
مواد و روشها: این مطالعه بر روی 36 راس موش رت در محدوده وزنی200-220 گرم که به 6 گروه شش تایی تقسیم شدند، انجام گردید. پس از جمع آوری و خشک نمودن قسمت های مختلف گیاه، عصاره هیدروالکلی آن به روش خیساندن تهیه و تغلیظ گردید. ابتدا زخم هایی به ابعاد 2×2 سانتی متر بر روی پوست پشت موش ها ایجاد گردید: گروه اول به عنوان کنترل بدون درمان نگهداری شد، در گروه دوم از اسرین (کنترل منفی)، گروه سوم از پماد فنی توئین 1 درصد (کنترل مثبت) و در سه گروه دیگر از پمادهای ساخته شده از گیاه خارمریم با غلظت های 20، 40 و 60 درصد وزنی- وزنی در پایه اسرین دوبار در روز استفاده گردید. برای بررسی روند ترمیم زخم ها هر روز کناره های زخم اندازه گیری گردید و درصد بهبودی زخم گروه های مختلف طی تمام روزهای درمان با یکدیگر مقایسه شدند. به منظور مطالعات بافت شناسی، در روزهای هفتم و پایان درمان هر گروه نمونه هایی از ضخامت کامل زخم ها برداشته شد.
یافته ها: در بررسی انجام شده متوسط زمان ترمیم کامل زخم در گروه های کنترل و کنترل منفی 21 روز، گروه کنترل مثبت 19 روز و گروه های دریافت کننده 20 درصد، 40 درصد و 60 درصد گیاه خارمریم به ترتیب 18، 16 و 14 روز بود. از لحاظ آماری تمامی گروه های درمانی اختلاف معنی دار آماری با گروه های کنترل منفی و گروه کنترل داشتند (05/0p<). در بررسی بافت شناسی نیز علائم بهبود و تکامل بافت پوست در درمان با عصاره خارمریم کامل تر بوده است.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که عصاره خارمریم به طور معنی داری موجب تسریع روند بهبود زخم در زخم باز پوستی می شود.
BACKGROUND AND OBJECTIVE: Medicinal herb of Silybum Marianum usually grows in different parts of Iran. For many years it is experimentally used for treatment of various diseases, such as heal wounds, however, little research has been done on it. The purpose of this study was to investigate the effect of hydralcoholic extract of Silybum Marianum on cutaneous wound healing.
METHODS: This study was performed on 36 rats weighting 200-220g that were divided into 6 groups. All parts of the plant were collected and dried. Hydralcoholic extract of Silybum Marianum was prepared by maceration method. Full thickness wound (2x2) in left flank of the animals was made. The first group was left without treatment, the second was treated with Eucerin, in third group phenytoin cream 1% was used and in the other groups, different concentrations of hydroalcoholic extract of Silybum marianum (20%, 40%, 60% w/w) combined with Eucerin base were administrated 2 times daily. The areas of wounds were measured daily and healing percentage during all the days was compared. For histopathological studies, some biopsies were taken on the 7th and 21st day.
FINDINGS: In no treatment and Eucerin groups, the healing was completed in 21 days. In Phenytoin %1group, the healing time was 19days and in Silybummarianum groups of 20%, 40% and 60% the complete wound closure was observed in 18, 16 and 14 days respectively. Statistically all the treated groups and the control group had significant difference with negative control and control group (p<0.05). In histological study the group treated with hydralcoholic extract of Silybum Marianum, symptoms and improvement of skin tissues were more perfect.
CONCLUSION: Results showed that the extract of Silybum Marianum significantly causes increasing in open wound healing.
Wound healing, Silybum marianum, Collagen, Rat.
ترمیم زخم, خارمریم, کلاژن, موش کوچک آزمایشگاهی.
35
41
http://jbums.org/browse.php?a_code=A-10-24-15&slc_lang=fa&sid=1
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
A
Ghorbani Ranjbary
علی
قربانی رنجبری
0031947532846005289
0031947532846005289
Yes
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کازرون، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان کازرون
S
Varzandian
سارا
ورزندیان
0031947532846005290
0031947532846005290
No
گروه علوم درمانگاهی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کازرون
A
Zarei
عبداله
زارعی
0031947532846005291
0031947532846005291
No
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کازرون، باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان کازرون
SH
Asmarian
شیدا
اسماریان
0031947532846005292
0031947532846005292
No
گروه فارماکولوژی، دانشکده دامپزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کازرون
F
Jouibar
فاطمه
جویبار
0031947532846005293
0031947532846005293
No
گروه بیولوژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کازرون
fa
اثر عصاره هیدرو الکلی گیاه تشنه داری (Scrophularia striata) بر ترمیم زخم سوختگی در موش صحرایی
Assessment of Effect of Hydro-Alcoholic Extract of Scrophularia Striata on Burn Healing in Rat
سابقه و هدف: از گذشته های دور گیاه تشنه دار یدر درمان التهاب، عفونت چشم و گوش، سوختگی پوستی و زخم های عفونی بکار می رفت. در این مطالعه اثر عصاره هیدروالکلی گیاه تشنه داری بر ترمیم زخم سوختگی درجه 2 مورد بررسی قرار گرفت.
مواد و روشها: این مطالعه تجربی بر روی 21 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 300-250 گرم که به یک گروه 6 تایی و 3 گروه 5 تایی تقسیم شدند، انجام گردید. گروه اول به عنوان کنترل، گروه دوم به عنوان گروه حامل با روغن زیتون، گروه سوم با دوز 5/2 درصد و گروه چهارم با دوز 5 درصد عصاره تشنه داری به مدت 21 روز تحت تیمار قرار گرفتند. هر سه روز یک بار سطح و محیط زخمها اندازه گیری شد و درصد بهبودی زخم ها طی روزهای درمان در گروههای مختلف مقایسه شد. به منظور مطالعه بافت شناسی در روز21 از هر گروه نمونه هایی از ضخامت کامل زخم ها برداشته و بررسی شد.
یافته ها: مقایسه مساحت زخم ها نشان داد دوز5 درصد تشنه داری در روز6 (73/41±77/1447)، روز 15 (35/159±74/885) روز 18 (44/122±52/556) (05/0>p) و روز 21 (06/58±12/293) (001/0>p) و دوز 5/2 درصد در روز 18 (35/123±66/664)، روز 21 (00/56±94/398) (05/0>p) با گروه کنترل روز 18 (52/73±98/891)، روز 21 (70/55±13/538) و هم گروه حامل روز 18 (31/96±93/756)، روز 21 (34/43±69/480) تفاوت داشت، در مقایسه محیط زخم ها دوز 5 درصد در روزهای 18 (14/13±24/105) (01/0>p)، 21 (61/8±06/75) (05/0>p) با گروه کنترل روز 18 (62/4±65/136)، روز 21 (86/4±47/104) و با گروه حامل روز 18 (73/12±07/122)، روز 21 (04/11±76/100) دارای تفاوت بود. مطالعه بافتی نشان داد اولسر، بافت جوانه، عروق خونی، اگزودا و کلاژن در هر دو گروه درمان با عصاره تشنه داری افزایش معنی دار و درگیری عضله در گروه 5 درصد تشنه داری کاهش معنی داری داشت (05/0p<).
نتیجه گیری: نتایج نشان داد که عصاره هیدروالکلی گیاه تشنه داری و دوز 5/2 درصد تشنه داری در ترمیم زخم سوختگی مؤثر میباشد. دوز 5 درصد عصاره تشنه داری مؤثرتر از دوز 5/2 درصدبرای ترمیم زخم ها است.
BACKGROUND AND OBJECTIVE: Scrophularia Striata has been used to treat inflammation, ear and eye infection, skin burn and infectious wounds. This study investigated the effects of hydro-alcoholic extract of Scrophularia striata on second-degree burn.
METHODS: In this experimental study, 21 male Wistar rats (250-300 g) were selected. Then animals randomly divided into control and 3 treatment groups which received olive oil as vehicle or Scrophularia extract with the doses of 2.5 and 5 percent for 21 days. The perimeter and area of the wounds were measured exactly every three days. Finally, tissues samples were collected from burned area for further histological study.
FINDINGS: Comparison of wound area showed in 5% dose on 6th day (1447.77±41.73), 15th day (885.74±159.35), 18th day (556.52±122.44) (p<0.05) and 21st day (293.12±58.06) (p<0.001) and in 2.5% on 18th day (664.66±123.35), 21st day (398.94±56.00) (p<0.05) significantly different from the control group on 18th (891.98±73.52), on 21st (538.13±55.70) and olive oil group on18th (756.93±96.31) and 21st day (480.69±43.34). Comparison of wound environments showed in 5% dose on 18th day (105.24±13.14) (p<0.01), 21st day (75.06±8.61) (p<0.05) significantly different from the control group on18th day (136.65±4.62), 21st day (104.47±4.86) and olive oil group on 18th day(122.07±12.73), on 21st day (100.76±11.04). Histological study showed ulcer granulation tissue, blood vessels, exudate and collagen significantly increased in both 2.5% and 5% groups. Muscle involvement was significantly decreased in 5% group.
CONCLUSION: The results showed that hydro-alcoholic extract of Scrophularia Striata are effective for burn healing and dose of 5% more effective than 2.5%.
Rat, Burn wound, Scrophularia striata.
موش صحرایی, زخم سوختگی, عصاره تشنه داری.
42
48
http://jbums.org/browse.php?a_code=A-10-24-16&slc_lang=fa&sid=1
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
H
Azhdari-Zarmehri
حسن
اژدری زرمهری
0031947532846005301
0031947532846005301
Yes
گروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین
S
Nazemi
صمد
ناظمی
0031947532846005302
0031947532846005302
No
گروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین
E
Ghasemi
المیرا
قاسمی
0031947532846005303
0031947532846005303
No
گروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین
Z
Musavi
زهرا
موسوی
0031947532846005304
0031947532846005304
No
گروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین
Z
Tahmasebi
زینب
طهماسبی
0031947532846005305
0031947532846005305
No
گروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین
F
. Farsad
فرزانه
فرساد
0031947532846005306
0031947532846005306
No
گروه فیزیولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین
A
Farzam
امیر
فرزام
0031947532846005307
0031947532846005307
No
گروه پاتولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی قزوین
fa
اثرات شیشه ایرانی (حاوی متآمفتامین) بر سطوح سرمی هورمونهای ACTH، کورتیزول و آلدوسترون در موشهای صحرایی نر
The Effects of Iranian Shisheh (Containing Methamphetamine) on Serum Levels of ACTH, Cortisol and Aldosterone in Male Rats
سابقه و هدف: متآمفتامین مادهای است محرک که ترکیب اصلی آن آمفتامین (C9H13N) است. کریستالیزه متآمفتامین در کشور ایران به نام شیشه معروف است. هدف از این مطالعه، بررسی اثرات شیشه ایرانی (متآمفتامین) بر سطوح سرمی هورمونهای (Adrenocorticotropic Hormone, ACTH)، کورتیزول و آلدوسترون در موشهای صحرایی نر میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه تجربی بر روی 20 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار که بطور تصادفی به 4 گروه 5 تایی شاهد، دریافت کننده دوزهای 2، 4 و 6 میلیگرم شیشه به ازای هر کیلوگرم وزن بدن تقسیمبندی شدند، انجام گردید. تزریق بصورت درون صفاقی، هفتهای یک بار و به مدت 6 هفته انجام گرفت. نمونه خون از طریق خونگیری از قلب باز تهیه شد و پس از تهیه سرم، میزان هورمونهای ACTH، کورتیزول و آلدوسترون توسط روش ELISA اندازهگیری و مقایسه شد.
یافته ها: سطح سرمی ACTH در گروه دریافت کننده نرمال سالین با میانگین 22/0±85/1 تغییر معنی داری نسبت به گروه شاهد با میانگین 22/0±23/1 نداشت. در حالیکه سطح سرمی ACTH در گروههای دریافت کننده دوزهای mg/kg2 با میانگین 17/0±55/2 (003/0=P) و دوز mg/kg4 شیشه با میانگین 22/0±63/2 (002/0=P) نسبت به گروه شاهد دچار افزایش معنی داری شد. دوز mg/kg6 شیشه با میانگین 55/0±83/3 (0005/0>P) باعث افزایش بیشتری در سطح سرمی ACTH نسبت به دوزهای پایین و متوسط شد. سطح سرمی کورتیزول نیز در گروه دریافت کننده نرمال سالین با میانگین 06/0±32/0 (385/0=P) تغییر معنی داری نسبت به گروه شاهد با میانگین 14/0±58/0 نداشت ولی در گروههای دریافت کننده دوزهای mg/kg2 با میانگین 25/0±35/6 (0005/0>P)، mg/kg4 با متوسط میانگین 29/0±42/6 (0005/0>P) و mg/kg6 شیشه با میانگین 23/0±81/6 (0005/0>P) نسبت به گروه شاهد دچار افزایش معنی داری شد. به همین ترتیب سطح سرمی آلدوسترون نیز در گروه دریافت کننده نرمال سالین با متوسط میانگین 9/18±1492 تغییر معنی داری نسبت به گروه شاهد با میانگین 3/16±6/1396 نداشت ولی در گروههای دریافت کننده دوزهای mg/kg2 با میانگین 3/38±1726 (0005/0>P)، mg/kg4 با میانگین 4/81±6/1749 (0005/0>P) و mg/kg6 شیشه با میانگین 2/56±3/1785 (0005/0>P) نسبت به گروه شاهد دچار افزایش معنی داری شد.
نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که مصرف شیشه سبب افزایش فعالیت غده فوقکلیه می شود که این امر به نوبه خود می تواند عوارض بالینی قابل توجهی را در پی داشته باشد.
BACKGROUND AND OBJECTIVE: Methamphetamine is a stimulant substance which its main component is amphetamine (C9H13N). In Iran, methamphetamine is known as Shisheh. The aim of this study was to investigate the effects of methamphetamine (Iranian Shisheh) on serum levels of ACTH (adrenocorticotropic hormone), cortisol and aldosterone in male rats.
METHODS: In this laboratory experimental study, 20 male Wistar rats were randomly divided to control, saline receiving and 2, 4 and 6 mg/kg/body weight of Shisheh receiving groups of 5 rats in each group. The injection was carried out intraperitoneally once a week for 6 weeks. After serum collection, ACTH, cortisol and aldosterone levels were measured using ELISA method.
FINDINGS: Serum ACTH level was not significantly different in saline receiving (1.85±0.22) compared to control group (1.23±0.22) however, significantly increased in groups receiving 2mg/kg (2.55±0.17) (p=0.003), and 4 mg/kg (2.63±0.22) (p=0.002) of Shisheh compared to control group. Serum ACTH level was higher in the group receiving 6mg/kg (3.83±0.55) (p<0.0005) than 2 or 4 mg/kg of Shisheh receiving groups. Serum cortisol level was not significantly different in saline receiving (0.32±0.06) (p=0.385) compared to control group (0.58±0.14) however, significantly increased in groups receiving 2mg/kg (6.35±0.25) (p<0.0005), and 4 mg/kg (6.42±0.29) (p<0.0005) and 6 mg/kg of Shisheh (6.81±0.23) (p<0.0005) compared to control group. Serum aldosterone level was not significantly different in saline receiving (1492±18.9) compared to control group (1396.6±16.3) however, significantly increased in groups receiving 2mg/kg (1726±38.3) (p<0.0005), and 4 mg/kg (1749.6±81.4) (p<0.0005) and 6 mg/kg of Shisheh (1785.3±56.2) (p<0.0005) compared to control group.
CONCLUSION: The results indicated that Shisheh injection can enhance adrenal gland activity in turn might followed by considerable clinical complications
Shisheh, Adrenocorticotropic hormone, Cortisol, Aldosterone, Rat.
شیشه, هورمون محرک قشر فوق کلیوی, کورتیزول, آلدوسترون, موش صحرایی.
49
55
http://jbums.org/browse.php?a_code=A-10-24-17&slc_lang=fa&sid=1
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
R
Ahmadi
رحیم
احمدی
0031947532846005297
0031947532846005297
No
گروه زیست شناسی، دانشکده علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان
B
Seifi Nahavandi
بهاره
سیفی نهاوندی
0031947532846005298
0031947532846005298
Yes
دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان
A
Ghasemi
اصغر
قاسمی
0031947532846005299
0031947532846005299
No
مرکز تحقیقات غدد درونریز، پژوهشکده علوم غدد درونریز و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
A
Seif
اصغر
سیف
0031947532846005300
0031947532846005300
No
گروه آمار دانشکده علوم پایه، دانشگاه بوعلی سینا همدان
fa
رعایت عوامل فیزیکی محیطی مرتبط با نور و صدا در بخش های مراقبت ویژه نوزادان
Light and Sound Consideration in Neonatal Intensive Care Unit
سابقه و هدف: نور و صدا از منابع بالقوه آسیب رسان به نوزاد می باشند. نور زیاد (بیش از حد استاندارد) باعث آسیب به شبکیه، اختلال در الگوی خواب، اختلال در سیکل سیرکادین و اختلال در رشد نوزاد می شود. تغییرات فیزیولوژیک در پاسخ به صدا مثل نوسان در ضربان قلب، فشار خون، تعداد تنفس و اشباع اکسیژن از اثرات سوء صدا بر روی نوزاد هستند. این پژوهش با هدف بررسی مراقبت های پرستاری مرتبط با نور و صدا در بخشهای مراقبت ویژه نوزادان و مقایسه آن با استانداردهای موجود انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، 312 مورد مراقبت پرستاری مرتبط با نور و صدا در بیمارستانهای کودکان امیرکلا و آیت اله روحانی مورد مشاهده و بررسی قرار گرفت. اطلاعات با استفاده از چک لیست 14 آیتمی حاوی اطلاعاتی مربوط به نحوه انجام مراقبت های استاندارد مرتبط با نور و صدا که مطابق با استانداردهای موجود بود جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت.
یافته ها: نمره کل مراقبت های مرتبط با نور و صدا 17/54 درصد بوده و بطور معنی داری رعایت مراقبت ها بیشتر از عدم رعایت مراقبت ها بدست آمد که در این میان بیشترین میزان مطابقت مراقبتهای مورد مشاهده با استانداردها مربوط به آیتم ((استفاده نکردن از انکوباتور به عنوان سطحی برای نوشتن)) 3/93% و پایین ترین امتیاز، مربوط به آیتم ((در نظر گرفتن ساعت سکوت در هر شیفت)) 5/12% بود.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که مراقبت های مرتبط با نور و صدا در بخش مراقبتهای ویژه نوزادان در بیش از 50% رعایت می شود که در سطح متوسط قرار دارد که آگاهی دادن کارکنان به اهمیت موضوع، استانداردکردن فضای فیزیکی بخش ها و کمبود امکانات و تجهیزات توصیه می شود.
BACKGROUND AND OBJECTIVE: Light and sound are potential sources of harm in neonate. Excessive light has been theorized to cause retinal damage, sleep pattern disturbance, disturbance of circadian rhythms, and poor growth. Physiologic responses to excessive sound demonstrated as fluctuations in heart rate, blood pressure, respiratory rate, and oxygen saturation. The aim of the present study was to investigate nursing care conformity rate with existing standards, regarding to light and sound in NICU.
METHODS: In this cross sectional study, 312 nursing care regarding light and sound were observed and assessed in Amirkola Children and Ayatollah Roohani hospitals of Babol, Iran. Data was gathered by the checklist (14 items) that was designed according to existing standards included standard care regarding light and sound.
FINDINGS: Total score of nursing care regard to light and sound considerations was 54.17%. The most conformity rate with standards was in “no writing and tapping on incubators” item (93.3%). The lowest conformity rate was in “applying daily silence periods” item (12.5%).
CONCLUSION: The results showed that over 50% of nursing care regard to light and sound was considered in NICU, so informing health providers, physical standards and providing facilities and equipment are recommended.
: Neonatal intensive care unit, Light, Sound, Neonate, Nursing standards
بخش مراقبت های ویژه نوزادان, نور, صدا, نوزاد, استاندارد پرستاری.
56
61
http://jbums.org/browse.php?a_code=A-10-24-18&slc_lang=fa&sid=1
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
Y
Zahed Pasha
یداله
زاهدپاشا
0031947532846005925
0031947532846005925
No
مرکز تحقیقات بیماریهای غیرواگیر کودکان امیرکلا دانشگاه علوم پزشکی بابل
M
Ahmadpour Kacho
موسی
احمدپور کچو
0031947532846005926
0031947532846005926
No
مرکز تحقیقات بیماریهای غیرواگیر کودکان امیرکلا دانشگاه علوم پزشکی بابل
E
. Alaee
، احسان
علائی
0031947532846005927
0031947532846005927
No
مرکز تحقیقات سلامت کودکان و نوزادان، دانشگاه علوم پزشکی گلستان گرگان
R
. Foroozesh
رباب
فروزش
0031947532846005928
0031947532846005928
Yes
دانشگاه علوم پزشکی بابل
M
Rasouli
مریم
رسولی
0031947532846005929
0031947532846005929
No
گروه پرستاری کودکان، دانشکده پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی
A
Tirgar
آرام
تیرگر
0031947532846005930
0031947532846005930
No
مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت
K.A
. Hajian
کریم اله
حاجیان
0031947532846005931
0031947532846005931
No
گروه آمار زیستی و اپیدمیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
fa
بررسی رادیوگرافیک فراوانی مزیودنس در جمعیتی ازکودکان 12-7 ساله و مشکلات ناشی ازآن
Radiographic Evaluation of Prevalence of Mesiodens and Complications Associated with Mesiodens among 7-12 Year Old Children
سابقه و هدف: دندان های مزیودنس به دندان اضافی که بین دو دندان سانترال قرار می گیرد اطلاق می شود که در بسیاری از موارد می توانند منجر به اختلالات رویشی دندان های سانترال، دیاستم، کرودینگ و در نهایت تحلیل ریشه دندان های مجاور نیز گردند. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی، ویژگی های رادیولوژیکی دندان های مزیودنس و مشکلات ناشی از آن در کودکان می باشد.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی با بررسی رادیوگرافیک 2000 کلیشه رادیوگرافی کودکان 12-7 ساله که به بخش اطفال دانشکده دندانپزشکی بابل و مطب های تخصصی اطفال مراجعه نمودند، انجام شد. بررسی رادیوگرافیک مزیودنس ها شامل تعداد، شکل، موقعیت قرار گیری، نحوه رویش و مشکلات همراه با آن بود.
یافته ها: در 20 مورد (1%) از جمعیت مورد بررسی مزیودنس مشاهده شد. که در 16 نفر یک دندان اضافی، در 3 مورد دو دندان اضافی و تنها در یک مورد سه دندان اضافی مشاهده شد. در 10 مورد (50%) از موارد، دندان به صورت مخروطی شکل بود و در 15% (3مورد) دندان مزیودنس رویش پیدا کرده بود. بیشترین مشکل مشاهده شده همراه با مزیودنس، دیاستم در میدلاین بود.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که شیوع مزیودنس کم است. اما در صورت وجود، حدود 90% موارد با مشکلات دندانی همراه است، لذا تشخیص به موقع و درمان زودهنگام آن توصیه می شود.
BACKGROUND AND OBJECTIVE: Mesiodens are supernumerary tooth between the two central incisors. Mesiodens are usually responsible for eruption disturbances, midline diastema, crowding and finally root resorption of adjacent teeth. The aim of the present study was to know the prevalence and the radiographic characteristics of mesiodens and their complications in children of Babol city, Iran.
METHODS: This cross-sectional study was based on radiographic survey of 2000 children who visited the department of pediatric of Babol dental school and pediatric clinics. Radiographic characteristic of mesiodens including the number, shape, position, direction of crown and complication caused by mesiodens were recorded.
FINDINGS: It was found that among the total screened children 1% (20 cases) had mesiodens. Among 20 children, sixteen had one mesiodens, three had two mesiodens and one had three mesiodens, 50 % (10 cases) had conical shape and 15 % (3 cases) were erupted. The most common complication caused by the mesiodens was midline diastema.
CONCLUSION: Despite the low prevalence in this population, approximately 90% mesiodens has been associated with dental problems therefore early diagnosis and treatment is recommended.
Panoramic radiography, Supernumerary teeth, Frequency
رادیوگرافی پانورامیک, دندانهای اضافی, فراوانی
62
66
http://jbums.org/browse.php?a_code=A-10-24-19&slc_lang=fa&sid=1
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
F
Abesi
فریدا
عابسی
0031947532846005315
0031947532846005315
No
مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
E
Moudi
احسان
موعودی
0031947532846005316
0031947532846005316
No
مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
S
Haghanifar
سینا
حقانی فر
0031947532846005317
0031947532846005317
Yes
مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
O
Dordiani Shirvan
اورال
دودیانی شیروان
0031947532846005318
0031947532846005318
No
دانشگاه علوم پزشکی بابل
S
Khafri
ثریا
خفری
0031947532846005319
0031947532846005319
No
گروه پزشکی اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
E
Khodadadi
عفت
خدادادی
0031947532846005320
0031947532846005320
No
مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
M
Tabari
میترا
طبری
0031947532846005321
0031947532846005321
No
مرکز تحقیقات مواد دندانی، دانشکده دندانپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بابل
fa
مقایسه میکروارگانسیم های رشد یافته از گوشی های موبایل پرسنل درمانی با پرسنل غیر درمانی بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی بابل
Comparison of the Microbial Colonization of Mobile Phone between Health Care Personnel and Non-Care Personnel of Babol University of Medical Science Hospitals
سابقه و هدف: امروزه گوشی های موبایل یکی از ضروری ترین وسایل در زندگی حرفه ای و اجتماعی افراد است. استفاده از گوشی های موبایل در بیمارستان ها نیز اغلب توسط بیماران، ملاقات کنندگان و پرسنل بخش درمانی و پزشکان رایج می باشد، که این امر می تواند گوشی همراه را به مخزنی برای انتقال پاتوژن ها و عفونتهای بیمارستانی تبدیل کند. هدف از انجام این مطالعه بررسی باکتری های موجود بر روی گوشی های موبایل پزشکان و سایر پرسنل بیمارستان های آموزشی بابل می باشد.
مواد و روشها: در این مطالعه مقطعی، گوشی موبایل 192 نفر پرسنل درمانی و غیر درمانی شاغل در مراکز آموزشی درمانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بابل بصورت تصادفی انتخاب و با سواپ نمونه گیری شد. نمونه ها پس از قرار گرفتن در محیط انتقالی تایو به سرعت به آزمایشگاه بیمارستان امیرکلا ارسال گردید و در محیط کشت مک کانکی آگار و بلاد آگار کشت داده شد. 24 ساعت در دمای 37 درجه سانتی گراد اینکوبه گردید. میکروارگانیسم های رشد یافته توسط تستهای بیوشیمیایی شناسایی شد و موارد باکتریال مثبت و منفی از نظر متغیرهای مختلف در مدل رگرسیون لوجستیک مقایسه شدند.
یافته ها: 130 مورد (7/67%) آلودگی باکتریال مثبت بوده است که در 9 مورد این آلودگی با بیش از یک باکتری بوده است. از میان باکتری های یافت شده، Bacillus subtilis با 45 مورد (6/23%) بیشترین فراوانی را داشته و بعد از آنStaphylococcus epidermidis با 25 مورد (1/13%) رتبه دوم را از جهت فراوانی داشته است. از 62 نمونه ای که آلودگی باکتریال نداشتند، 16 (4/8%) نمونه در کل کشت منفی بوده است و 46 نمونه آلودگی با مخمرداشتند. در مقایسه میان جنس و نوع فعالیت (درمانی و غیر درمانی) بیمارستان محل خدمت و سطح تحصیلات، تنها میان سطح تحصیلات و شیوع آلودگی باکتریال اختلاف معنی داری دیده شد و در گروه دانشجویان پزشکی و دستیاران تخصصی کمترین فراوانی آلودگی دیده شد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که گوشی های موبایل افراد آلودگی های میکروبی قابل توجهی دارد. به نظر می رسد با افزایش سطح تحصیلات میزان آلودگی این ابزار به باکتری کاهش می یابد.
BACKGROUND AND OBJECTIVE: Nowadays mobile phone is one of the most essential tools in social and professional life of individuals. The patients, visitors and staff of health care and physicians in hospitals are also the users of mobile phones. This can make mobile phones a reservoir for transmission of pathogens and nosocomial infections. The aim of this study was to investigate the bacteria on cell phones of physicians and staff of health-care in teaching hospitals of Babol University of Medical Science hospitals, Babol, Iran.
METHODS: In this cross-sectional study, 192 cell phones of health care staffs and other non-clinical employees of Babol University of Medical Science hospitals were randomly chosen and sampled using sterilized cotton swabs. After placing the samples into the transferring mediums, they were fast transferred to the laboratory of Amirkola hospital. Then they were cultured on blood agar and McConkey medium. They were incubated at 37ºC of temperature for 24 hours. Microorganisms were isolated by appropriate biochemical tests and the bacteria positive and negative cases were compared for different variables by logistic regression model.
FINDINGS: Of all 192 studied cases, 130 (67.7%) were positive for bacterial infection that 9 cases were infected with more than one bacterium. The most frequent isolated bacteria were Bacillus subtilis (45 cases, 23.6%) and Staphylococcus epidermises (25 cases, 13.1%) respectively. Of 62 samples that had not bacterial infections, 16 (8.4%) samples were completely negative and 46 samples contaminated with yeast. In comparison among sex, type of activity, hospitals and prevalence of bacterial contamination of cell phone, there was a significant difference between the level of education and prevalence of bacterial contamination of cell phone. There was the lowest rate of cell phone contamination in medical students and residents.
CONCLUSION: According to results of this study, the mobile phones have significant microbial contamination. It seems that the increase in educational level can reduce the rate of contamination of cell phone.
Mobile phone, Microorganism, Nosocomial infection.
گوشی موبایل, میکروارگانیسم, عفونت بیمارستانی
67
71
http://jbums.org/browse.php?a_code=A-10-24-20&slc_lang=fa&sid=1
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
2014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/222014/04/22
1393/2/2
R
Barari Sawadkohi
رحیم
براری سوادکوهی
0031947532846005322
0031947532846005322
Yes
مرکز تحقیقات بیماری های عفونی و گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی بابل
M
Pornasrollah
محمد
پورنصراله
0031947532846005323
0031947532846005323
No
مرکز تحقیقات بیماری های غیر واگیر کودکان، دانشگاه علوم پزشکی بابل
R
Rajabnia
رمضان
رجب نیا
0031947532846005324
0031947532846005324
No
مرکز تحقیقات بیماری های عفونی و گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی بابل
N
Salar
نرگس
سالار
0031947532846005325
0031947532846005325
No
دانشگاه علوم پزشکی بابل
A
Bijani
علی
بیژنی
0031947532846005326
0031947532846005326
No
مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی بابل
M
Mirzapour
محدثه
میرزاپور
0031947532846005327
0031947532846005327
No
مرکز تحقیقات عوامل اجتماعی موثر بر سلامت، دانشگاه علوم پزشکی بابل