[صفحه اصلی ]   [Archive] [ English ]  
:: صفحه اصلي :: درباره نشريه :: آخرين شماره :: تمام شماره‌ها :: جستجو :: ثبت نام :: ارسال مقاله :: تماس با ما ::
بخش‌های اصلی
صفحه اصلی::
اطلاعات نشریه::
آرشیو مجله و مقالات::
برای نویسندگان::
برای داوران::
ثبت نام و اشتراک::
تماس با ما::
تسهیلات پایگاه::
بایگانی مقالات زیر چاپ::
ملاحظات اخلاقی::
فرآیند بررسی مقالات::
نمایه ها::
انواع مقالات::
::
جستجو در پایگاه

جستجوی پیشرفته
..
دریافت اطلاعات پایگاه
نشانی پست الکترونیک خود را برای دریافت اطلاعات و اخبار پایگاه، در کادر زیر وارد کنید.
..
Journal DOI

AWT IMAGE

..
Copyright Policy
Creative Commons License
This Journal is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0
 
..
:: جستجو در مقالات منتشر شده ::
۶ نتیجه برای باقریان

محمدباقر هاشمی سوته، ، ، زهرا حسینی خواه، محمدعلی باقریان رستمی،، رحمت اله محسنی،، انسیه سیامی،، فرزانه ولی زاده،، رقیه زکی زاده،
دوره ۱۱، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۸۸ )
چکیده

سابقه و هدف: هموفیلی نوع A یک بیماری ارثی با وراثت وابسته به جنس مغلوب می باشد که فراوانی آن ۱ در ۵ تا ۱۰ هزار مرد گزارش شده است. استفاده از پیوستگی ژنی کاربرد گسترده ای جهت تعیین ناقلین مونث خانواده های واجد هموفیلی در دنیا دارد. سه مارکر پلی مورفیسم درون ژنی شامل پلی مورفیسم G/A در اینترون ۷، پلی مورفیسم T/A در اینترون ۱۸ و پلی مورفیسم C/T در اینترون ۱۹ به عنوان گویاترین مارکر ها برای مطالعه پیوستگی در ژن فاکتور هشت می باشند، لذا این تحقیق به منظور تعیین افراد ناقل و آگاه سازی خانواده های مذکور از تولد مجدد فرزند بیمار در آن خانواده ها انجام شده است.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی ۲۰ خانواده واجد هموفیلی A شامل ۳۰ نفر بیمار و ۶۵ نفر از اعضای خانواده (پدر، مادر، خواهران، خاله و دختر خاله ها و فرزندان آنها و بستگان نزدیک دیگر که احتمال ناقل بودن آنها وجود داشته است) از ۵ شهرستان استان مازندران انجام شد. در ابتدا اطلاعات خانوادگی جمع آوری و شجره خانوادگی رسم گردید. از هر فرد مقدار ۵ تا ۱۰ سی سی خون محیطی تهیه و سپس DNA از آن استخراج شد. مطالعه مولکولی به روش ARMS-PCR و با کمک ۳ مارکر ذکر شده صورت پذیرفت. در نهایت با تعیین فاز پیوستگی مارکرها در افراد مبتلا و مقایسه آن با نتایج بدست آمده در افراد مونث خانواده، وضعیت افراد ناقل با توجه به کروموزوم مبتلا به ارث رسیده و یکسان در فرد بیمار و بستگان مونث تعیین گردید.
یافته ها: از ۹۵ فرد بررسی شده از ۲۰ خانواده، ۲۸ نفر از بستگان مونث بیماران هموفیلی به عنوان ناقلین قطعی و احتمالی مورد شناسائی قرار گرفتند. همچنین میزان مفید بودن و گویائی مارکرهای استفاده شده به صورت ضریب هتروزیگوتی برای هر یک از مارکرهای پلی مورف محاسبه شده و برای G/A در اینترون ۷ (۴/۴۹%)، T/A در اینترون ۱۸ (۱۷/۴۱%)، C/T در اینترون ۱۹ (۳۵/۴۲%) بدست آمد.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که مارکرهای پلی مورفیسم به کار گرفته شده از گویائی بالا و خوبی برخوردار بوده و می توانند مارکرهای مناسبی برای تشخیص ناقلین هموفیلی A باشند.
رضا باقریان سرارودی، محسن معروفی،، مریم فتح اله گل، حمید صانعی،
دوره ۱۲، شماره ۳ - ( ۵-۱۳۸۹ )
چکیده

سابقه و هدف: اضطراب در بیماران پس از سکته قلبی شایع است، اما هنوز رابطه ای بین روشهای مقابله ای و علائم اضطراب در این بیماران مشخص نیست. این مطالعه به منظور مقایسه روشهای مقابله ای در بیماران پس از سکته قلبی با علائم اضطراب و بدون علائم اضطراب انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی ۱۰۰ بیمار که با تشخیص سکته قلبی در بیمارستان‌های دارای بخش مراقبت ویژه قلبی (CCU) در شهر اصفهان بستری شدند، انجام شد. اطلاعات با استفاده از مقیاسهای سبکهای مقابله ای جالویس، اضطراب و افسردگی بیمارستان و حمایت اجتماعی نوربک جمع آوری شد. بر اساس نقطه برش خرده مقیاس اضطراب بیماران به دو گروه با علائم اضطراب و بدون علائم اضطراب تقسیم و مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافته ها: از صد نفر ۴۲ بیمار (۴۲%) دارای علائم اضطراب بودند که تفاوت معنی داری بین دو گروه بیمار با علائم اضطراب و بدون علائم اضطراب در روشهای مقابله ای مشاهد شد (۰۰۰۱/۰>p). همچنین تفاوت معنی داری بین دو گروه در سبکهای مقابله ای مواجه مستقیم (۰۰۰۱/۰=p)، خوش بینانه (۰۰۰۱/۰=p)، هیجانی (۰۳۲/۰=p)، حمایت جوینده (۰۰۰۱/۰=p) و خود-اتکائی (۰۰۱/۰=p) مشاهده شد.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان دادند تمایل کمتر به استفاده از رویکردهای مسئله – مدار با علائم اضطراب در بیماران سکته قلبی ارتباط دارد. بنابراین بررسی نقش متغیرهای شخصیتی و شناختی در سبکهای مقابله ای در بیماران پس از سکته قلبی پیشنهاد می گردد.
رضا باقریان سرارودی ، حمید صانعی، حمید کلانتری،
دوره ۱۳، شماره ۶ - ( ۸-۱۳۹۰ )
چکیده

بروز علائم افسردگی پس از انفارکتوس میوکارد یک مشکل روانشناختی بسیار شایع در بین بیماران انفارکتوس میوکارد است که بر پیش آگهی بیماری قلبی این بیماران تاثیرات منفی دارد. مطالعات این ادعا را مورد تایید قرار داده اند که افسردگی یک عامل خطر مستقلی برای پیش آگهی بد در بیماران پس از سکته قلبی است. مقالات مختلف در مورد ساز و کارهای احتمالی بین افسردگی پس از سکته قلبی و پیامدهای ناگوار مورد بررسی قرار گرفت. سپس با جمع بندی حاصل از مرور آنها، در این مقاله مسیرهای متفاوت که احتمالا در این ارتباط درگیر هستند بیان گردید. مرور نتایج مطالعات مختلف نشان داد که مکانیزمهای متعدد رفتاری، عصبی- هورمونی، ایمنی شناختی، آریتمی و انعقادپذیری به عنوان راههایی مطرح می باشند که از طریق آنها افسردگی می تواند دارای پیامدهای جدی بوده و سبب افزایش مرگ و میر بیماران انفارکتوس میوکارد شوند. به نظر میرسد که به ویژه افزایش انعقادپذیری و آریتمیها می توانند به طور مستقیم سبب افزایش مرگ و میر در بیماران قلبی افسرده شود. این مطالعه مروری اهمیت نقش مسیرهای روانشناختی و زیست شناختی را در افزایش مرگ و میر و پیامدهای ناگوار در بیماران مبتلا به افسردگی پس از سکته قلبی مورد تاکید قرار می دهد.
حمید کلانتری، رضا باقریان سراوردی، الناز بابایی پور،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف: شواهد بیانگر رابطه بین ویژگیهای شخصیت و بیماریهای روان- تنی از جمله سندرم روده تحریک پذیر می باشد. در طول سال‌های اخیر در یک رویکرد روانی ـ فیزیولوژیکی به شخصیت شامل سیستم فعال سازی رفتاری و سیستم بازداری رفتاری، رابطه‌ بین اختلالات روانپزشکی و روان‌تنی و این دو سیستم مورد توجه قرار گرفته است. این مطالعه به منظور مقایسه‌ فعالیت سیستم‌های مغزی/ رفتاری افراد مبتلا به سندرم روده تحریک پذیر و افراد سالم انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه مورد شاهدی بر روی ۸۰ بیمار با تشخیص قطعی سندرم روده تحریک پذیر مراجعه کننده به دو کلینیک گوارش در شهر اصفهان و ۸۰ فرد سالم که از نظر متغیرهای دموگرافیک با گروه مورد همسان شدند، انجام گردید. هر دو گروه پرسشنامه روانشناختی نظام‌های مغزی/ رفتاری کارور و وایت را تکمیل کردند. سپس دو گروه از نظر فعالیت سیستم های مغزی – رفتاری مورد مقایسه قرار گرفتند.
یافته ها: نمرات سیستم مهار کننده رفتاری در گروه بیمار (۳۲۹/۰±۳۴/۲۲) به طور معنی داری بالاتر از گروه کنترل (۳۲۹/۰±۹۸/۲۰) بود (۰۰۴/۰=p و ۴۱۹/۸ =F). هیچ تفاوت معنی داری بین دو گروه در نمرات سیستم فعال کننده رفتاری وجود نداشت (۰,۶۳=p و ۰.۲۳۴ =F).
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که فعالیت سیستم مهار کننده در بیماران با سندرم روده تحریک پذیر افزایش دارد که بیانگر حساسیت بالای این بیماران به تنبیه و تهدید می باشد. این افزایش حساسیت می تواند موجب کاهش تجربه لذت و افزایش تجربه عواطف منفی شود.
رضا باقریان سراوردی، ، حمید کلانتری،، حمید افشار، ، حامد دقاق زاده،، فرزانه ابوطالبیان، ژاله فلاح،، پیمان ادیبی،
دوره ۱۴، شماره ۲ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده

سابقه و هدف: سندرم روده تحریک پذیر از اختلالات بسیار شایع دستگاه گوارش می باشد که به عنوان یک اختلال روان- تنی مورد توجه قرار گرفته است. شخصیت تیپ D که با دو ویژگی کلی عواطف منفی و بازداری اجتماعی مشخص می شود در اتیولوژی برخی بیماریهای روان-تنی مطرح بوده است. معهذا، نقش آن در شدت علائم سندرم روده تحریک پذیر هنوز ناشناخته مانده است. این مطالعه به منظور بررسی ارتباط بین عواطف منفی و شدت علائم سندرم روده تحریک پذیر انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه مقطعی بر روی ۱۹۴ بیمار با تشخیص قطعی سندرم روده تحریک پذیر از بیمارانی که از زمستان ۱۳۸۷ تا تابستان ۱۳۸۸ به درمانگاه روان تنی مرکز پزشکی نور اصفهان مراجعه نمودند، انجام شد. با استفاده از مقیاس شخصیتی تیپ D بیماران به دو گروه با تیپ شخصیت D (هفتاد و نه بیمار) و بدون تیپ شخصیت D (صد و پانزده بیمار) تقسیم شدند. داده ها با استفاده از مقیاس شخصیت تیپ D و مقیاس شدت علائم سندرم روده تحریک پذیر جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: یافته ها نشان داد که ۷/۴۰% بیماران دارای شخصیت تیپ D بودند. گرچه در تحلیل کواریانس تفاوت معنی داری در شدت سندرم روده تحریک پذیر (۳۹/۱=F و ۲۴/۰=p) بین دو گروه بیماران با تیپ شخصیتی D و فاقد تیپ شخصیتی D‏ مشاهد نشد. اما تحلیل رگرسیون نشان داد عواطف منفی (۰۳/۴=β و ۰۰۶/۰=p) بعنوان یکی از ابعاد شخصیت D و طول مدت درمان (۴۲۸/۰=β و ۰۳۸/۰=p) شدت علائم سندرم روده تحریک پذیر را بطور معنی داری پیش بینی می کند.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که تیپ شخصیتی D به عنوان یک عامل روانشناختی در شدت علائم سندرم روده تحریک پذیر تاثیر ندارد اما احتمالا عواطف منفی به عنوان یکی از ابعاد شخصیت تیپ D در شدت علائم سندرم روده تحریک پذیر نقش دارد.
الناز شاکری، فرهاد باقریان، همت قلی نیا، زهره حسینی مرزناکی، علی اصغر منوچهری،
دوره ۲۶، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

سابقه و هدف: مسمومیت با آفت‌کش‌ها یکی از دلایل شایع بستری و مرگ و میر می‌باشد. از آنجایی که الگوی مسمومیت به عوامل مختلفی از جمله دسترسی به سموم مختلف، وضعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و باورهای مذهبی جامعه بستگی دارد، لذا این مطالعه با هدف بررسی شاخص‌های بالینی و اپیدمیولوژیکی بیماران مسموم با آفت‌کش‌های کشاورزی در شهرستان بابل انجام شد.
مواد و روش‌‌ها: این مطالعه مقطعی بر روی ۳۱۶ پرونده مراجعین به بیمارستان شهید بهشتی بابل به روش سرشماری، طی سال‌های ۴۰۰-۱۳۹۵ انجام شد. اطلاعات اولیه و دموگرافیک، نحوه مصرف آفت‌کش و علائم بالینی بیماران بستری در بیمارستان‌های تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی بابل که با تشخیص قطعی مسمومیت با آفت‌کش‌ها بودند، مورد بررسی قرار گرفت.
یافته‌ها: میانگین سن بیماران ۱۶/۳۵±۳۶/۵۲ سال بود و ۷۷ نفر (۲۴/۴%) فوت کردند. از ۳۱۶ بیمار مورد بررسی ۲۰۶ نفر (۶۵/۲%) کمتر از ۴۰ سال سن داشتند. ۱۸۵ نفر (۵۸/۵%) مرد و ۱۱۳ نفر (۳۵/۸%) ساکن شهر بودند. نحوه مصرف در ۲۸۴ نفر (۸۹/۹%) به صورت خوراکی و در ۳۲ نفر (۱۰/۱%) به صورت استنشاقی بود. بیشترین زمان مصرف در تابستان ۹۸ نفر و کمترین زمان مصرف در زمستان با ۶۵ نفر بوده است. در ۲۸۰ نفر علت مصرف عمدی و با قصد خودکشی و در ۳۶ نفر غیر عمدی بوده است. ۹۰ نفر سابقه اختلالات روحی و روانی داشتند.
نتیجه‌گیری: نتایج مطالعه نشان داد که بیشترین موارد مسمومیت با آفت‌کش‌ها، در مردان جوان و به صورت خوراکی است.


صفحه 1 از 1     

مجله علمی دانشگاه علوم پزشکی بابل Journal of Babol University of Medical Sciences

The Journal of Babol University of Medical Sciences is licensed under a Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License.
Persian site map - English site map - Created in 0.26 seconds with 37 queries by YEKTAWEB 4660