سلاله افخمی، فائزه ابوالقاسم زاده، بهناز اسماعیلی، ثریا خفری،
دوره ۱۸، شماره ۹ - ( ۶-۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: تغییر رنگ ترمیم های کامپوزیتی یکی از دلایل شایع تعویض این ترمیم ها می باشد که می تواند در اثر عوامل داخلی و خارجی بروز کند. این تحقیق با هدف بررسی و مقایسه تغییر رنگ سه نوع کامپوزیت در محلول آب مقطر طی ۲۴ ساعت اول پس از نوردهی انجام شد.
مواد و روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی،۱۲۰ نمونه از ۳ نوع کامپوزیت ۳۵۰Z، ۲۵۰Z و Heliomolar آماده و به ۳ گروه ۴۰تائی تقسیم شدند. نمونه ها با ضخامتmm ۲ و قطرmm ۷ تهیه شدند. پس از ارزیابی رنگ اولیه توسط اسپکتروفوتومتر، نمونه ها به ترتیب ۶،۱، ۱۲ و ۲۴ ساعت در محلول آب مقطر قرار داده شدند. سپس رنگ نهایی توسط دستگاه Easyshade و میزان تغییر رنگ (EΔ) برای تمامی نمونه ها محاسبه شد. همچنین EΔ کمتر از ۳/۳ از نظر کلینیکی قابل قبول تلقی شدند.
یافته ها: در مقایسه بین کامپوزیت ها تنها در گروه زمانی ۱۲ ساعت کامپوزیت Heliomolar نسبت به دو کامپوزیت دیگر تغییر رنگ کمتری را از خود نشان داد (۱/۳۸۵=۳۵۰Z، ۱/۱۷۹=۲۵۰Z،۰/۸۵۴=Heliomolar) (۰/۰۵p<) و در سایر زمان ها اختلاف معنی داری بین کامپوزیت ها مشاهده نشد. همچنین در هر کامپوزیت کمترین میزان تغییر رنگ ۱ساعت پس از کیورینگ مشاهده شد (۰/۳۵۲=۳۵۰Z، ۰/۶۴۱=۲۵۰Z، ۰/۲۹۸=Heliomolar)،که با سپری شدن ۲۴ ساعت از زمان کیورینگ این میزان افزایش یافت (۱/۸۸۸=۳۵۰Z،۱/۹۰۳=۲۵۰Z، ۱/۹۲۹=Heliomolar).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، تغییر رنگ در آب مقطر در طی ۲۴ ساعت اول در هر سه کامپوزیت، کمتر از ۳/۳ ، و از نظر کلینیکی قابل قبول بوده است
هنگامه صفرچراتی، بهناز اسماعیلی، تهمینه انوری، علی بیژنی،
دوره ۱۸، شماره ۱۱ - ( ۸-۱۳۹۵ )
چکیده
سابقه و هدف: تاثیر عوامل خارجی بر رنگ مواد ترمیمی گلاس یونومر، از نظر زیبایی از اهمیت خاصی برخوردار میباشد. هدف از این مطالعه بررسی تغییررنگ گلاس یونومر معمولی و تغییر یافته با رزین، بعد از کاربرد وارنیش فلوراید می باشد.
مواد و روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی ۱۶ نمونه از هر گلاس یونومر Chemfil Superior(C) و(F) Fuji II LC تهیه شد. به دنبال آن از وارنیش فلوراید Dura shield (Sultan, USA) روی نمونه ها استفاده شد Cf) و (Ff. رنگ هر نمونه با استفاده از اسپکتروفوتومتر (Gretage Macbeth, Color-eye۷۰۰۰A) و دوربین دیجیتال (Sony Cyber-shot DSC N۱)، قبل و بعد از کاربرد وارنیش فلوراید اندازه گیری شد.اطلاعات دوربین با نرم افزار MATLAB به فضای رنگیLab CIE تبدیل شدند. تغییر رنگ(∆E) هر نمونه در اسپکتروفوتومتر و دوربین دیجیتال محاسبه و آنالیز آماری انجام شد.
یافته ها: بااستفاده ازاسپکتروفوتومتر ∆E در گروه Cf و Ff به ترتیب ۴/۴۴ و ۵/۸ بدست آمد، اما با دوربین دیجیتال ∆E در همین گروهها به ترتیب ۲/۷۳ و ۴/۲۱ بود. کاربرد وارنیش فلوراید در ارزیابی توسط اسپکتروفتومتر و دوربین دیجیتال، سبب تغییر رنگ مشخص آماری در رنگ نمونه ها شد (به ترتیب ۰/۰۰۱p< و ۰/۰۲۸ p=). ضمنا داده های بدست آمده از اسپکتروفوتومتر و دوربین دیجیتال همبستگی معنیداری داشتند (۰/۰۴۵p= و ۰/۳۵۷r=).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه در ارزیابی توسط اسپکتروفوتومتر، کاربرد وارنیش فلوراید (Dura shield) سبب تغییر رنگ واضح در هر دو گلاس یونومر شد. با توجه به نتایج تقریبا مشابه، دوربین دیجیتال برای ارزیابی رنگ نسبتا قابل اعتماد می باشد.
حسین رکنی پور، فائزه ابوالقاسم زاده، بهناز اسماعیلی، ثریا خفری،
دوره ۱۹، شماره ۴ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده
سابقه و هدف: یکی از دلایل شایع تعویض ترمیم های کامپوزیتی تغییر رنگ آنها می باشد، بلیچینگ میتواند بر رنگ ترمیمهای کامپوزیت تاثیر گذار باشد. هدف از این مطالعه، بررسی اثر استفاده از هیدروژن پراکساید ۴۰% بر تغییر رنگ سه کامپوزیت مختلف میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی-آزمایشگاهی،۳۰ نمونه دیسکی شکل از سه نوع کامپوزیت Z۳۵۰XT ،Z۲۵۰ و Heliomolar (به قطر ۱۰ و ضخامت ۳ میلیمتر)، به رنگ A۳ تهیه شد (۱۰n=). نمونه هابه مدت ۲۴ساعت در داخل آب مقطر C° ۳۷ نگهداری شدند. سپس نمونه ها برای ۴۰ دقیقه در معرض هیدروژن پرکساید ۴۰% (Opalescence Boost PF) قرار گرفتند. رنگ نمونه ها پس از تهیه، پس از ۲۴ ساعت و پس از بلیچینگ اندازهگیری شده و ∆E (میزان تغییر رنگ) ثبت شد. ∆E کمتر از۳/۳ از نظر کلینیکی قابل قبول در نظر گرفته شد.
یافته ها: میزان تغییر رنگ پس از کاربرد هیدروژن پراکساید ۴۰% در کامپوزیت های Z۳۵۰ XT،Z۲۵۰ و Heliomolar به ترتیب (۰/۶۸±۳/۰۸)، (۰/۲۳±۲/۶۲)، (۰/۳۸±۲/۴۰) بوده که این میزان ∆E کمتر از ۳/۳ بود. تفاوت معنِیداری بین کامپوزیتها از نظر میزان اثر هیدروژن پراکساید ۴۰% بر روی تغییر رنگ آنها وجود ندارد. علاوه بر این، پس از ۲۴ ساعت نگهداری در آب، تغیر رنگ به صورت (۰/۲۹±۲/۲۸)، (۰/۲۳±۲/۶۲) و (۰/۱۲±۲/۲۷) بود. بین تغییر رنگ کامپوزیتها پس از ۲۴ ساعت تفاوتی وجود ندارد.
نتیجه گیری: بر ساسا نتایج این مطالعه هیدروژن پراکساید ۴۰% تاثیری بر رنگ کامپوزیتهای مورد مطالعه ندارد و تکمیل پلیمریزاسیون سبب ایجاد تغییر رنگ محسوس در این کامپوزیتها نمیشود
محمدامین حیدری گرجی، فائزه ابوالقاسم زاده، همایون علاقه مند، بهناز اسماعیلی،
دوره ۱۹، شماره ۱۲ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
سابقه و هدف: ماتریکس متالو پروتئیناز در ثبات باند کامپوزیت به دندان نقش مهمی دارد. در سالهای اخیر کلرهگزیدین به عنوان مهارکننده فعالیت ماتریکس متالو پروتئیناز پیشنهاد شده است. هدف از این مطالعه بررسی اثر کلرهگزیدین ۲% بر ریزنشت مینایی ترمیمهای کامپوزیتی در سیستمهای باندینگ مختلف می باشد.
مواد و روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی، حفرات کلاس V در سطح باکال و لینگوال ۴۰ دندان مولر کشیده شده تهیه شد. حفرات اچ (Etch) شدند و به صورت اتفاقی به ۸ گروه Adper single Bond ۲ (ASB)، Clearfil SE Bond (CSE)، Clearfil S۳ Bond (CS۳)، Single Bond Universal (SBU)، ASB +کلرهگزیدین۲%، +CSEکلرهگزیدین ۲%، +CS۳کلرهگزیدین ۲%، +SBUکلرهگزیدین ۲% بعد از آن حفرات با کامپوزیت ۲۵۰Z ترمیم شدند و ترموسیکلینگ ( بین ۵ تا ۵۵ درجه سلسیوس،۵۰۰۰ سیکل) انجام شد. جهت اندازه گیری میکرولیکیج مینایی، از روش نفوذ رنگ استفاده شد. نمونه ها باکولینگوالی تحت برش قرار گرفتند و ریزنشت در استریومیکروکوپ با بزرگنمایی ۴۰ با سیستم کدبندی ۳-۰ ثبت و آنالیز شد.
یافته ها: در سیستم های باندینگ ASB, CSE, CS۳ , SBU در صد نمونه های بدون ریزنشت قبل از کاربرد کلرهگزیدین به ترتیب ۸۰%، ۹۰%، ۹۰% و ۸۰% و بعد از آن ۱۰۰%، ۸۰%، ۸۰% و ۹۰% بود اما این اختلاف معنی دار نبود.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که کاربرد کلرهگزیدین ۲% بر ریزنشت مینایی ترمیمهای کامپوزیتی در سیستمهای باندینگ مختلف اثر منفی ندارد.
علرضا صراف شیرازی، سارا مجیدی نیا، زهرا حسین یار،
دوره ۲۰، شماره ۴ - ( ۱-۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف: کامپوزیت های لایت کیور به دندانپزشکان این اجازه را میدهد تا پروسه شروع پلیمریزاسیون را به صورت فعال آغاز کنند. با توجه به اهمیت کیورینگ کافی بر خواص مکانیکی کامپوزیت ها، هدف از انجام این مطالعه متاآنالیز مقایسه اثر بخشی دستگاه های لایت کیور LED و QTH بر میزان سختی کامپوزیت ها است.
مواد و روشها: در این مطالعه مروری متاآنالیز مقالات جستجو شده از پایگاه های اطلاعاتی PUBMED و SCOPUS و ISI بدون هیچ محدودیتی در زبان یا زمان، جهت مقایسه سختی کامپازیت بدنبال کیورینگ با دستگاه LED و QTH وارد آنالیز شدند. دو آنالیز به تفکیک شدت تابشی کمتر از ۵۰۰ و بیشتر از ۵۰۰ میلی وات بر سانتی متر مربع انجام گردید. ضخامت کامپازیت کیور شده ۲ میلی متر در هر دو گروه در نظر گرفته شد. مقالات غیر همسان با متغیر های ذکر شده از مطالعه حذف شد. داده ها با استفاده ازمدل اثرات تصادفی آنالیز شدند.
یافته ها: با استفاده از مدل اثرات تصادفی اختلاف معنی داری بین سختی ضخامت ۲ میلیمتری از کامپازیت بدنبال کیورینگ با LED و QTH در شدتهای بالای ۵۰۰ میلی وات بر سانتی متر مربع وجود ندارد ولی در شدت های کمتر از ۵۰۰ میلی وات برسانتی متر مربع اختلاف معنی داری به نفع LED وجود دارد (۰/۰۰۰p=).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه دستگاه لایت کیورLED از نظر اثر گذاری بر میزان سختی کامپوزیت ها در شدت های زیر۵۰۰میلی وات/سانتی مترمربع از دستگاه QTH عملکرد بهتری دارد ولی در شدتهای بالا برتری عملکردی نسبت به QTH ندارد.
الهام احمدی، بهناز اسماعیلی، فائزه ابوالقاسم زاده، فرانه مختارپور،
دوره ۲۰، شماره ۱۰ - ( ۷-۱۳۹۷ )
چکیده
سابقه و هدف: سایش از عوامل تاثیرگذار در کارایی بالینی کامپوزیتها است. مواد سفید کننده دندان می توانند بر میزان سایش این مواد موثر باشند. هدف از این مطالعه بررسی اثر رژیمهای سفید کننده کاربامید پراکساید بر میزان سایش کامپازیت z۲۵۰ است.
مواد و روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی ۴۰ نمونه دیسکی شکل z۲۵۰ به قطر ۷میلی متر و ضخامت ۲ میلیمتر با استفاده از مولدهای پلاستیکی ساخته شد. نمونه ها بطور تصادفی در۴ گروه ۱۰تایی تقسیم شدند: درگروه یک (گروه کنترل)، نمونه ها بدون اعمال کاربامید پراکساید (به مدت دو هفته در آب مقطر ۳۷ درجه نگهداری شدند) تحت سایش با مسواک (به تعداد ۲۰۰۰۰ دور) قرار گرفتند، گروه دوم نمونه ها پس از اعمال کاربامید پراکساید۱۰% (روزانه ۴ ساعت به مدت ۲ هفته)، گروه سوم، نمونه ها پس از اعمال کاربامید پراکساید ۱۶% (روزانه ۳ ساعت به مدت ۲ هفته) و گروه چهارم، نمونه ها پس از اعمال کاربامید پراکساید ۲۲% (روزانه ۱ساعت به مدت ۲ هفته) تحت سایش با مسواک قرار گرفتند. وزن نمونه ها قبل و بعد از سایش ثبت شد
یافته ها: میانگین کاهش وزن (برحسب گرم) نمونه های گروه کنترل ۰/۰۰۱۶±۰/۰۰۱، گروه دوم ۰/۰۰۸۹±۰/۰۰۴۸، گروه سوم ۰/۰۰۲۵±۰/۰۰۱۳ و گروه چهارم ۰/۰۰۰۲±۰/۰۰۰۵ بود. با افزایش غلظت کاربامید پراکساید، میزان سایش نمونه ها کاهش یافت، اما این اختلاف از لحاظ اماری معنی دار نبود.
نتیجه گیری: براساس یافته های این مطالعه، کاربامید پراکساید در غلظت های مختلف تاثیری بر سایش مسواک کامپازیت z۲۵۰ ندارد.
حمیده سادات محمدی پور، پگاه مسنن مظفری، مریم امیرچقماقی، فاطمه اسدی، آلا قاضی،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
سابقه و هدف: یکی از مشکلات شایع در اغلب مراجعین به دندانپزشکی، درد و حساسیت به تحریکات حرارتی پس از ترمیم با آمالگام می باشد که منجـر بـه مـراجعه مکـرر بیمـاران میگردد. از آنجایی که لیزر کم توان دارای مزایای متعددی در کاهش التهاب، درد و حساسیت می باشد، هدف از این مطالعه ارزیابی اثر لیزر کم توان Ga-Al-As بر درمان حساسیت عاجی بعد از ترمیم آمالگام می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه کارآزمایی بالینی دو سویه کور، ۲۱ بیمار با حساسیت کوتاه مدت به تحریکات حرارتی بعد از ترمیم آمالگام (از زمان ترمیم تا دو ماه بعد) بررسی شدند. در گروه مطالعه، آپکس دندان های خلفی به مدت ۳ دقیقه تحت تابش لیزر Ga-Al-As قرار گرفت و در ۴ جلسه با فاصله سه روز تکرار شد. در گروه شاهد شرایط کاملا مشابه بود با این تفاوت که دستگاه خاموش بود. برای ارزیابی کمی میزان حساسیت از مقیاس دیداری درد (VAS) قبل از درمان، بلافاصله پس از درمان، ۳ و ۶ ماه پس از درمان استفاده شد.
یافته ها: میزان درد قبل و بعد از درمان در گروه مطالعه به ترتیب ۱/۱۵±۷/۳، ۳/۰۲±۴/۵ و در گروه شاهد ۱/۷۵±۶/۴، ۳/۰۳±۴/۲۷ گزارش شد. میزان کاهش درد بلافاصله بعد از درمان فقط در گروه مطالعه معنیدار بوده است (p=۰/۰۰۴) در پیگیری ۳ و ۶ ماهه میانگین VAS در گروه مطالعه به طور معنی داری بیشتر از گروه شاهد بود (به ترتیب ۰/۰۲۶=p، ۰/۰۲۰=p).
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه، لیزر کم توان Ga-Al-As اثر کاهنده بر حساسیت بعد از ترمیمهای آمالگام به صورت کوتاه مدت دارد.
نیلوفر شادمان، راضیه حسینی فر، مهدیه غفارپور، درآرا درتاج،
دوره ۲۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده
سابقه و هدف: کامپوزیت های بالک فیل گروه جدیدی از کامپوزیت ها هستند که در جهت ساده کردن روش ترمیم معرفی شده اند و در صورت داشتن خواص مکانیکی و سیل لبه ای مناسب بر کامپوزیت های قدیمی برتری دارند. هدف از این مطالعه بررسی مقاومت به شکست دندان های پرمولر با حفرات مزیواکلوزودیستال (Mesio Occluso Distal= MOD) ترمیم شده با کامپوزیت های بالک فیل و معمولی می باشد.
مواد و روش ها: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، ۴۰ دندان پرمولر سالم به صورت تصادفی به ۵ گروه تقسیم شدند. گروه اول: کنترل مثبت، دندان های سالم. بر روی بقیه دندان ها حفرات MOD تراش داده شد. گروه دوم: کنترل منفی، دندان ها بدون ترمیم رها شدند. گروه سوم (کامپوزیت X- tra fil، پرکردن توده ای با ضخامت هر لایه ۴ میلی متر)، گروه چهارم (کامپوزیتX- tra base ، پرکردن توده ای+گراندیو، پرکردن لایه لایه)، گروه پنجم (کامپوزیت گراندیو، پرکردن لایه لایه با ضخامت هر لایه ۲ میلی متر). دندان های ترمیم شده بعد از ۲۴ساعت نگهداری در آب ۳۷درجه، تحت ۵۰۰ دور سیکل حرارتی قرار گرفتند. سپس نمونه ها تحت نیروی فشاری تا نقطه شکست قرار گرفتند و مقاومت به شکست برحسب نیوتن ثبت شد.
یافته ها: بیشترین مقاومت به شکست در گروه ۱ (۵۰۷±۱۱۵۰) و کمترین در گروه۲ (۶۲/۵±۸۵) دیده شد که به صورت معنی داری کمتر از سایر گروه ها بود (۰/۰۰۱=p). مقاومت به شکست کامپوزیت های بالک فیل و معمولی تفاوت معنی داری با دندان سالم نداشتند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج این مطالعه ترمیم دندان ها با حفرات متوسط MOD با استفاده از کامپوزیت های بالک فیل می تواند استحکام از دست رفته دندان ها را تا حد دندان های سالم و مشابه با کامپوزیت های معمولی بالا ببرد.
سارا مجیدی نیا، حسین باقری، مهسا مقصودلو نژاد، کیانا شکفته، طاهره پرهیزکار،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
سابقه و هدف: تکنیک های معرفی شده برای بهبود استحکام باند زیرکونیا می تواند اثر نامطلوبی بر استحکام خمشی داشته باشد. این مطالعه با هدف ارزیابی اثر پارامترهای سندبلاست بر استحکام باند میکرو برشی (مگاپاسکال) و استحکام خمشی دو محوری (مگاپاسکال) زیرکونیا انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی، ۱۸۰ دیسک زیرکونیایی به منظور ارزیابی استحکام باند و استحکام خمشی تهیه شدند (۹۰ نمونه در هر تست). برای هر تست نمونه ها به یک گروه کنترل و ۸ گروه مداخله از لحاظ روش سندبلاست (فشار ۴ یا ۶ بار، زمان ۱۴ یا ۲۱ ثانیه و سایز ذرات ۵۰ μm یا ۱۱۰، n=۱۰) تقسیم شدند. از ماشین تست یونیورسال برای ارزیابی استحکام باند و استحکام خمشی دو محوری استفاده شد. سپس آنالیز انکسار اشعه ایکس (XRD) انجام شد.
یافتهها: نتایج به دست آمده نشان داد گروه های با ذرات ۱۱۰ (۴ بار- ۱۴ ثانیه، ۶ بار- ۱۴ ثانیه، ۴ بار- ۲۱ ثانیه و ۶ بار- ۲۱ ثانیه، با استحکام باند به ترتیب ۵/۹۹±۳۴/۴۳، ۶/۳۹±۳۵/۲۱، ۳/۹۵±۲۷/۱۷ و ۳/۹۲±۲۸/۶۶ مگاپاسکال) به طور قابل ملاحظه ای استحکام باند بالاتری در مقایسه با گروه کنترل داشتند (به ترتیب ۰/۰۰۱p<، ۰/۰۰۱>p، ۰/۰۳۴=p و ۰/۰۰۵=p) . همچنین گروه ها با ذرات ۱۱۰ mµ و زمان ۲۱ ثانیه (با فشار ۴ و ۶ بار به ترتیب با استحکام خمشی ۹۱/۲۹±۱۰۶۲/۵۶ و ۹۳/۲۴±۹۶۲/۳۰ مگاپاسکال) و ذرات ۵۰ mµ ، فشار ۶ بار و زمان ۲۱ ثانیه (۹۰/۰۰±۱۰۳۱/۶۹ مگاپاسکال)، در مقایسه با گروه کنترل به صورت معنی داری استحکام خمشی پایینتری داشتند (۰/۰۰۱>p). با توجه به آنالیز XRD ذرات ۱۱۰ mµ و زمان ۲۱ ثانیه فاز مونوکلینیک بیشتری داشتند.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد سندبلاست با ذرات بزرگ تر و زمان کوتاه تر می تواند استحکام باند را بدون اثر منفی بر استحکام خمشی افزایش دهد.
مائده اسماعیل نیا شیروانی، سمانه قره خانی، بهناز اسماعیلی، آصفه حق حقیقی، همت قلی نیا آهنگر،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
سابقه و هدف: دو روش درمانی غیرتهاجمی برای درمان ضایعات لکه سفید (White Spot Lesions= WSLs) شامل رزین اینفیلتراسیون و فلورایدتراپی می باشد. تناقضاتی در رابطه با تغییر رنگ و خشونت سطحی ضایعات با این روش ها مطرح شده است. لذا این مطالعه به منظور بررسی تغییر رنگ و خشونت سطحی WSLs پس از درمان با روش رزین اینفیلتریشن و فلورایدتراپی انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی، از ۲۰ دندان پره مولر سالم کشیده شده، ۴۰ قطعه باکالی و لینگوالی تهیه شد. ۱۰ نمونه به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد و در ۳۰ نمونه دیگر ضایعات پوسیده به طور مصنوعی ایجاد شد. WSLs به صورت اتفاقی در سه گروه بدون درمان، محلول سدیم فلوراید ۰/۰۵%۰ و رزین اینفیلتریشن آماده سازی شدند (۱۰=n). سپس میزان تغییر رنگ و خشونت سطحی نمونه ها بعد از قرارگیری در چای سیاه و نیز پس از مسواک زدن با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر و پروفیلومتر اندازه گیری و مقایسه شد.
یافتهها: خشونت سطحی نمونه ها در گروه های رزین انفیلتراسیون، مینای دست نخورده و فلوراید به ترتیب ۶۴/۶۷±۱۶۳/۴۶، ۴۳/۱۲±۲۵۹/۶ و ۴۱/۳۶±۲۹۳/۹۲ میکرومتر بود (۰/۰۰۱>p). قبل از قرارگیری در چای و پس از مسواک زدن، اختلاف قابل توجهی در رنگ نمونه ها مشاهده نشد اما بعد از رنگزایی، تغییر رنگ گروه های WSL (۵/۸۵±۹/۱۴) ، فلوراید (۴/۱۳±۱۷/۴۰) و رزین اینفیلتریشن (۴/۸۸±۱۲/۱۳) معنی دار بود (۰/۰۰۴=p) بطوریکه گروه فلوراید به صورت معنی داری تغییر رنگ بیشتری از گروه WSL نشان داد (۰/۰۰۳=p) اما اختلاف بین گروه های دیگر معنی دار نبود.
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان می دهد در صورت استفاده از روش رزین اینفیلتریشن در درمان WSLs، خشونت سطحی و رنگ پذیری کمتری نسبت به فلوراید ایجاد می گردد.
فاطمه گل سرخ تبار، بهناز اسماعیلی، فریبا ازوجی، ثریا خفری،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
سابقه و هدف: ریزنشت یکی از مهم ترین علل شکست ترمیم و ایجاد پوسیدگی ثانویه است. این مطالعه به منظور مقایسه ریزنشت عاجی ترمیم های کامپوزیتی کلاس دو باند شده با ادهزیو یونیورسال، با و بدون لاینر انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه آزمایشگاهی، دو حفره کلاس دو در سطوح مزیال و دیستال ۴۸ دندان پره مولر سالم تهیه گردید. سپس نمونه ها بر اساس روش کاربرد ادهزیو Single Bond Universal و لاینر به ۶ گروه ۸ تایی روش اچ انتخابی مینا (SEE)، روش سلف اچ (SE)، روش SEE و لاینر (RMGI) Resin Modified Glass Ionomer، روش SE و لاینر RMGI، روش SEE و لاینر کامپوزیت فلو (Flow) و روش SE و لاینر Flow تقسیم شدند. ترمیم با کامپوزیت Z۲۵۰ Filtek انجام شد. ریزنشت با استفاده از فوشین ۲% بر اساس شدت ۰ تا ۳ بررسی و مقایسه شد.
یافتهها: در گروه SEE ۵۶/۲% ترمیم ها ریزنشت نداشتند. ۳۱/۲% ریزنشت درجه سه و ۱۲/۵% هم ریزنشت درجه یک داشتند. در حالیکه در گروه SEE+RMGI ۸۱/۲۵% و گروه SEE+Flow ۸۱/۲% ترمیم ها فاقد ریزنشت بودند. در گروه SE ۱۸/۷% ترمیم ها ریزنشت صفر، ۵۰% ریزنشت درجه سه و۳۱/۲% هم ریزنشت درجه دو نشان دادند. اما در گروهSE+RMGI ۸۱/۲۵% و در گروهSE+Flow ۹۳/۷% ترمیم ها ریزنشت نداشتند. توزیع شدت ریزنشت عاجی بین دو روش SEE وSE (۰/۰۶۷=p) و نیز بین گروه های SEE+RMGI و SEE+Flow (۰/۱۹۴=p) معنی داری نبود. اما در گروه های SE+Flow و SE+RMGI این تفاوت قابل توجه بود (۰/۰۰۱>p).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که در روش استفاده از لاینر با ادهزیو یونیورسال ریزنشت عاجی ترمیم های کامپوزیتی کلاس دو با کاهش همراه است.
سید علی مظفرپور، نرجس گرجی، رضا حیدریان، هدی شیرافکن،
دوره ۲۴، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
سابقه و هدف: مشخصه طب اسلامی مبتنی بر آیات و روایات، توجه انحصاری به منابع نقلی اسلام و نفی راهبرهای سایر مکاتب طبی است و در حیطه های مختلف از جمله تدبیر بیماری کرونا نظراتی دارد. این مطالعه به نقد این نظرات می پردازد.
مواد و روش ها: در این مطالعه کیفی تحلیل محتوا، پس از تجمیع نظرات ۶ فرد شاخص طب اسلامی، نقدهای این نظرات توسط سه پزشک متخصص طب سنتی ایرانی، یک روحانی درس خارج فقه و یک متدولوژیست با برگزاری جلسات expert panel مطرح و دسته بندی گردید.
یافتهها: نقدها از سه دیدگاه مطرح شد. حیطه درون دینی شامل روال معمول اهل بیت در بیماری و جایگاه اطبا، جایگاه عقل و تجربه در علوم اسلامی، تفاوت ها در مناطق جغرافیایی، عدم ذکر شرح حال کامل بیماران و بیماری های جدیدالحدوث مطرح شد. از دیدگاه پزشکی، نکاتی مانند فقدان روش تحقیق برای بررسی اثربخشی یک روایت طبی، فقدان جنبه های تشخیصی و رویکرد به غربالگری می باشد. از دیدگاه تبعات اعتقادی و اجتماعی، آسیب اعتقادی حاصل از عدم پاسخگویی به درمان منسوب به معصومین، رویکرد به سایر تظاهر تمدن غرب، مسأله اخلاقی تولید، تجویز و فروش دارو توسط یک مجموعه و ضرر جانی و مالی ناشی از اتلاف وقت در موارد دارای درمان قطعی یا نسبی در سایر مکاتب طبی مطرح شد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این تحقیق، ورود این نظریه بدون بررسی های کافی در حوزه های علمیه و دانشگاه های علوم پزشکی کشور به سطح جامعه، می تواند موجب ایجاد آسیب های جسمی، روحی و اعتقادی در سطح فردی و اجتماعی شود.
نیلوفر شادمان، سعیده گرجی کندی، الهه مرتضوی لاهیجانی، علی اسکندری زاده، راضیه حسینی فر، لیلا قاسمی،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذار در موفقیت ترمیمهای کامپوزیت قدامی ثبات رنگ در شرایط مختلف دهان میباشد. هدف از این مطالعه بررسی ثبات رنگ چهار نوع کامپوزیت قدامی در محلولهای رنگی (چای و قهوه) و پیرسازی با اشعه ماوراء بنفش (UV) به روش اسپکترفوتومتری میباشد.
مواد و روشها: این مطالعه آزمایشگاهی روی ۸۰ نمونه از چهار نوع کامپوزیت شامل Kalore، G-aenial، Grandio و Estelite Σ quick انجام شد. نمونههای هرکامپوزیت به ۴ زیرگروه شامل غوطه وری در قهوه ( به مدت ۴۸ ساعت)، چای (به مدت ۴۸ ساعت)، آب مقطر (گروه کنترل) و مواجهه با UV (به مدت ۱۶۸ ساعت) تقسیم شدند. رنگ نمونهها قبل و بعد از انواع روشهای پیرسازی با استفاده از سیستم CIE Lab به روش اسپکتروفوتومتری ارزیابی گردید و تغییر رنگ (ΔE*ab) محاسبه گردید.
یافتهها: در همه انواع کامپوزیتها بیشترین و کمترین میزان تغییر رنگ به ترتیب مربوط به گروه غوطه وری در قهوه و آب مقطر بود. در همه گروهها بجز زیرگروههای غوطه وری در آب مقطر و غوطه وری در چای Estelite Σ quick (۲/۷۹=ΔE*ab)، تغییر رنگ معنیدار مشاهده گردید (۳/۳<ΔE*ab). بالاترین میزان تغییر رنگ مربوط به زیرگروه غوطه وری در قهوه کامپوزیت Grandio (۹/۰۸۴=ΔE*ab) و کمترین تغییر رنگ مربوطه به غوطه وری در آب مقطر کامپوزیت Estelite Σ quick بود (۰/۸۳۶=ΔE*ab). میزان تغییر رنگ تنها در زیرگروه غوطه وری در قهوه و برای کامپوزیتهای Grandio و Kalore نسبت به Estelite Σ quick از لحاظ آماری بالاتر بود (به ترتیب ۰/۰۲=p و ۰/۰۲۸=p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه، مواجهه طولانی مدت با چای، قهوه و دستگاه تسریع کننده پیرسازی با UV سبب تغییر رنگ کلینیکی کامپوزیتهای Grandio، G-aenial، Kalore و Estelite Σ quick میگردد.
نازنین محیط مافی، ترانه فرخ نیا، پویا اولیایی، سعید کلانتری، سید سینا سید افسری،
دوره ۲۵، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
سابقه و هدف: کاندیدیازیس دهان یکی از شایعترین تظاهرات دهانی سندرم نقص ایمنی اکتسابی (ایدز) است، که کیفیت زندگی بیماران را تحت تأثیر قرار میدهد .لذا این مطالعه با هدف بررسی تأثیر مکملهای غذایی پروبیوتیک بر کلونیزاسیون کاندیدا آلبیکنس (C.albicans) در بیماران مبتلا به ایدز انجام شد.
مواد و روشها: این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی شده بر روی ۳۰ نفر از بیماران مبتلا به ایدز با کمتر از ۱۰۰ سلول CD۴ در میلیمتر مکعب که تحت درمان ضد رتروویروسی بودند، انجام شد. بیماران بر اساس شماره پرونده پزشکی (زوج، فرد) به طور تصادفی به دو گروه ۱۵ نفری مداخله و کنترل تقسیم شدند. گروه مداخله قرص پروبیوتیک (۲ قرص در روز به مدت ۱ ماه) همراه با درمان ضد رتروویروسی (ART) دریافت کردند. گروه کنترل فقط ART دریافت کردند. ۱ میلیلیتر بزاق از هر بیمار در روز اول مطالعه و پس از مداخله جمعآوری شد و روی Sabouraud dextrose agar کشت داده شد تا تعداد کلنیهای C.albicans در واحدهای تشکیل دهنده کلنی در میلیلیتر (CFUs/mL) تعیین شود.
یافتهها: تعداد CD۴ دو گروه در ابتدا یکسان بود. ۹ بیمار از گروه کنترل و ۸ بیمار از گروه مداخله خارج شدند. بنابراین ۱۳ بیمار (۴ زن، ۲ مرد در گروه کنترل و ۴ زن و ۳ مرد در گروه مداخله) مورد بررسی قرار گرفتند. تعداد کلونی C.albicans در گروه آزمایش به طور تصادفی قبل از مداخله به طور معنیداری بیشتر بود (۰/۰۳۸=p، ۴۰۳۷۲±۴۷۷۱۴ =CFUs/mL). پس از مداخله، تفاوت تعداد کلنیهای کاندیدا آلبیکنس بین دو گروه معنیدار نبود. در گروه شاهد، تعداد کلنیهای کاندیدا آلبیکنس تغییر معنیداری نداشت. در حالی که در گروه مداخله، تعداد کلنیهای کاندیدا آلبیکنس پس از مداخله به طور معنیداری کاهش یافت (به ترتیب قبل و بعد از مداخله ۴۰۳۷۲±۴۷۷۱۴ و ۲۵۶۸۳±۱۴۵۷۱، ۰/۰۲=p).
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه، به نظر میرسد مکملهای غذایی پروبیوتیک میتوانند کلونیزاسیون کاندیدا آلبیکنس را کاهش دهند.
نیلوفر شادمان، ستاره رستمی، راضیه حسینی فر، دینا ریحانی،
دوره ۲۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
سابقه و هدف: به هنگام بازسازی ساختار از دست رفته دندانها در حفرات عمیق مزیواکلوزودیستال (MOD)، برای بهره مندی همزمان از مزایای رزین کامپوزیت و آمالگام و به حداقل رساندن کاستیهای آنها، ترمیم ترکیبی آمالگام-کامپوزیت پیشنهاد شده است. هدف از این مطالعه بررسی مقاومت به شکست و الگوی شکست دندانهای پرمولر با حفرات MOD ترمیم شده به دو روش ترکیبی آمالگام-کامپوزیت و مقایسه آن با ترمیمهای آمالگام، کامپوزیت و دندانهای سالم میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی آزمایشگاهی، ۶۰ دندان پرمولر سالم ماگزیلا که به علت انجام درمان ارتودنسی کشیده شده بودند، به صورت تصادفی به ۵ گروه ۱۲ تایی تقسیم شدند. در گروه اول (کنترل)، دندانهای سالم بوده و در بقیه گروهها حفرات MODتراشیده شد. گروه دوم: ترمیم آمالگام، گروه سوم: ترمیم باکامپوزیت Opalis، در گروه چهارم، ۲ میلیمتر جینجیوالی باکسها با آمالگام و بقیه حفره با کامپوزیت ترمیم شد. گروه پنجم: ۳ میلیمتر جینجیوالی باکسها با آمالگام و بقیه حفره با کامپوزیت ترمیم شد. نمونهها بعد از ۲۴ ساعت نگهداری در آب ۳۷ درجه، تحت ۵۰۰ سیکل حرارتی قرار گرفتند. سپس نمونهها تحت نیروی فشاری تا نقطه شکست قرار گرفتند و مقاومت به شکست بر حسب نیوتن ثبت و مقایسه شد. الگوی شکست نمونهها نیز ثبت شد.
یافتهها: بیشترین مقاومت به شکست درگروه کنترل (N ۱۲۰/۳±۸۱۷/۵) و کمترین در گروه آمالگام (N ۲۳۶/۹±۵۹۳) مشاهده شد، که این تفاوت معنیدار بود (۰/۰۴۸=p). تفاوت الگوی شکست بین گروه کنترل با بقیه گروهها نیز معنیدار بود (۰/۰۰۶=p).
نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که ترمیمهای ترکیبی آمالگام-کامپوزیت در حفرات MOD، استحکام شکست مشابه با دندانهای سالم و همچنین دندانهای ترمیم شده با کامپوزیت معمولی دارند. تنها الگوی شکست گروه کنترل به صورت کاملاً مطلوب بود.
طیبه رستم زاده، ساجده علی پور، فاطمه گل سرخ تبار،
دوره ۲۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
سابقه و هدف: یکی از چالشهای درمانهای زیبایی، ساخت رستوریشنهای سرامیکی منولیتیک است که توانایی پوشانندگی بد رنگی سوبسترا و همچنین ترانسلوسنسی مناسب داشته باشد، تا بتواند ظاهر مشابهی با ساختار باقیمانده دندانی ایجاد کند. هدف از این مطالعه، تعیین پوشانندگی رنگ دو نوع رستوریشن سرامیکی لیتیوم دی سیلیکات (LDS) با ترنسلوسنسی متوسط (MT) با استفاده از روش اسپکتروفتومتری میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی- آزمایشگاهی ۱۵ دیسک LDS به رنگ A۲ با تکنیک Heat pressed به دو روش دیسک منولیتیک MT با ضخامت ۱/۵ میلیمتری و دیسک کور-ونیر (ونیر MT با ضخامت ۰/۹ میلیمتری و کور با اپسیته بالا (HO) ۰/۶ میلیمتری) تهیه شدند. دیسکها روی سه سوبسترای آمالگام، کامپوزیت و آلیاژ غیرقیمتی طلایی رنگ (NPG) قرار داده شدند. بدین ترتیب ۵ گروه ۳ تایی مورد بررسی قرار گرفت؛ گروه دیسک منولیتیک روی آمالگام (ML-A)، منولیتیک روی NPG (ML-NPG)، منولیتیک روی کامپوزیت (ML-C)، کور-ونیر روی آمالگام (H-A) و کور-ونیر روی NPG (H-NPG). مختصات رنگی نمونهها سه بار در شرایط نوری یکسان بر روی پس زمینههای سیاه و سفید اندازهگیری شد و (ΔE۰۰) CIEDE ۲۰۰۰ و پارامتر ترنسلوسنسی (TP) محاسبه شد.
یافتهها: در این مطالعه بیشترین و کمترین مقدار ΔE۰۰ به ترتیب در گروههای H-NPG (۰/۷۳±۶/۸) و H-A (۰/۱۹±۱/۴۳) گزارش شد. بین گروههای مورد مطالعه از نظر مقدار ΔE۰۰ تفاوت معنیداری وجود داشت (۰/۰۰۱>p). بیشترین و کمترین مقدار TP به ترتیب در گروههای H-NPG (۰/۱۴±۸/۳۳) و ML-NPG (۰/۸۲±۲/۵۳) گزارش شد. بین گروههای مورد مطالعه از نظر پارامترهای ترنسلوسنسی تفاوت معنیداری وجود داشت (۰/۰۰۱>p).
نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که دیسک منولیتیک LDS، سوبسترای NPG و دیسک کور-ونیر LDS، سوبسترای آمالگام را بهتر میپوشاند.
مصطفی شاکر محمود، یغثان محمد حیدر، حسنین قحطان الألوان، عبدالباسط فتلا، نورهان مختار،
دوره ۲۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
سابقه و هدف: تأثیر اشعه فرابنفش بر استئواینتگراسیون در ایمپلنت تیتانیومی به ندرت در مطالعات مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر اشعه فرابنفش بر استئواینتگراسیون در ایمپلنت تیتانیومی در فواصل زمانی مختلف میباشد.
مواد و روشها: در این مطالعه تجربی-کیفی درونتنی شامل قرار گرفتن در معرض اشعه فرابنفش و آزمایشات مکانیکی و بافت شناسی، ۴۸ پیچ ایمپلنت در استخوان تیبیا در ۴۸ خرگوش برای آزمایشات بافت شناسی و حذف گشتاور کاشته شد. خرگوشها به دو گروه (۳۶ خرگوش برای آزمایش مکانیکی و ۱۲ خرگوش برای آزمایش بافت شناسی) تقسیم شدند. فرآیند برش استخوان در فاصله ۵ میلیمتری از پیچ ایمپلنت انجام شد. بلوک در فرمالین ۱۰% نگهداری شد، در اسید فرمیک ۸% کلسیم زدایی شد و پیچ با دقت برداشته شد. دهیدراته کردن استخوان با استفاده از الکل انجام شد، به مدت ۳۰ دقیقه حرارت داده شد و قبل از جاسازی، با زایلن و موم پارافین از صافی رد شد. هر یک از آزمایشات مکانیکی و بافت شناسی شامل سه گروه (کنترل، UV ۳۰ و UV ۶۰) در دورههای بهبودی ۲ و ۶ هفتهای بود.
یافته ها: میانگین آزمایش حذف گشتاور برای پیچهای گروه UV۶۰ در ۲ هفته افزایش معنیداری نسبت به گروه کنترل داشت (۱/۶۴±۷/۴۸ در مقابل ۰/۷۰±۲/۴۱). میانگین درصد تشکیل استخوان جدید (NBFP) برای خرگوشهای گروه UV۶۰ ۵/۷۶% بود، در مقایسه با گروه کنترل که در فاصله زمانی دوم (۶ هفته پس از کاشت) ۳/۶۵% بود. بررسی بافت شناسی نشان داد که تشکیل استخوان و مینرالیزاسیون در خرگوشهایی که به مدت ۳۰ (۰/۸۵±۴/۷۱) و ۶۰ دقیقه (۰/۸۵±۵/۷۶) در معرض اشعه فرابنفش قرار گرفتند، در مقایسه با گروه شاهد (۰/۵۵±۳/۶۵) بهبود یافته بود.
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که قرار گرفتن در معرض اشعه فرابنفش میتواند به طور موثر دوره ادغام تدریجی (استئواینتگراسیون) ایمپلنت در خرگوش را کاهش دهد.
مصطفی مهدی جاسم، ثکرا اسماعیل حمد، فاطمه جلیل اسماعیل، عبدالبسیط احمد فتلا،
دوره ۲۷، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۴ )
چکیده
سابقه و هدف: مقایسه بین تیتانیوم خالص تجاری و پلیاتر اتر کتون (PEEK) تفاوتهای قابل توجهی را در خواص مکانیکی و برهمکنشهای بیولوژیکی آنها نشان میدهد و اهمیت آنها به عنوان مواد ایمپلنت دندانی را تحت تأثیر قرار میدهد. هدف از مطالعه حاضر ارزیابی بیولوژیکی ایمپلنتهای دندانی کامپوزیت PEEK و PEEK-SiC با تمرکز بر زیست سازگاری و سمیت سلولی آنها است.
مواد و روشها: در این مطالعه آزمایشگاهی، کامپوزیتهای PEEK (PEEK و SiC) با نسبتهای وزنی معین (۰% وزن، ۱/۵% وزن، ۲/۵% وزن، ۴% وزن در زمانهای ۲۴ و ۴۸ ساعت) از طریق ترکیب کردن با اختلاط مذاب (اینترنال میکسر) در دمای ۳۶۵ درجه سانتیگراد به مدت ۵ دقیقه، به پنج گروه دسته بندی شدند. آماده سازی نمونهها به شکل ورق، برش و ماشینکاری در نمونهها به شکل دلخواه بود. همه آزمایشها بر اساس (ISO ۱۰۹۹۳ ۲۰۰۹) انجام شد. مراحل متعدد شامل آماده سازی نمونه، استریلیزاسیون، کشت سلولی، تست سمیت سلولی MTT، مورفولوژی و مشاهده پیوست سلولی در کنار آنالیز EDS انجام و بررسی گردید.
یافته ها: یافتههای آزمایشات نشان داد که PEEK و انواع نانوکامپوزیت آن هیچ اثر سمی روی سلولها از خود نشان ندادند. زنده ماندن سلولها در گروه کنترل ۰/۴۳۲±۹۴/۴۶ بود و در گروه ۲G در زمان ۴۸ ساعت ۰/۴۱۱±۹۰/۷۳ بود. علاوه بر این، سلولها چسبندگی قوی به این مواد نشان دادند، تحت تکثیر قابل توجهی قرار گرفتند و یک لایه سلول فشرده ایجاد کردند .
نتیجه گیری: نتایج مطالعه نشان داد که نانوکامپوزیت PEEK و PEEK-SiC هیچ گونه اثر سمی روی سلولها ندارد. علاوه بر این، ویژگیهای سطحی نمونههای پلیمری و نانوکامپوزیت، محیطهای زیست سازگاری را ارائه میکنند که منجر به رشد بهینه سلول میشود.